موضوع: "مقام فاطمه زهرا"

تکریم مادران شهداء

دیدار و تکریم از مادران شهدا به مناسبت ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها

روز سه شنبه مورخ 7/12/1397 مصادف با ولادت باسعادت بانوی دو عالم، حضرت فاطمه سلام الله علیها و روز زن، جمعی از اساتید و طلاب مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها – رفسنجان به دیدار مادران شهدای این شهرستان رفتند.

ایشان در ابتدا به دیدار مادر بزرگوار شهید حمید شریفی رفته و با اهداء گل و شیرینی از ایشان قدردانی کردند. مادر بزرگوار شهید از فرزند خود چنین یاد کردند:

«ایشان بسیار مهربان بوده و همیشه به خواهران و برادان و اقوام رسیدگی  نموده و از احوال آنها باخبر بودند. همچنین قبل از شهادت خود دیگران را بسیار دعوت به صله رحم می نمودند. از دیگر خصوصیات ایشان، شوخ طبعی بوده و حرف خود را با خنده و شوخی می زدند تا هم موثر باشد و هم باعث رنجش دیگران نشود. »

شهید حمید شریفی متاهل و دارای دو پسر بودند که در عید غدیر سال 1381 در کوه های سیرچ کرمان به دلیل اصابت هواپیما با کوه به درجه رفیع شهادت نایل شدند.

توصیه این مادر بزرگوار به طلاب این بود که حتما نماز خود را اول وقت ادا کرده و برای همه مردم دعا نمایند.

پس از دیدار با این خانواده، به دیدار مادر بزرگوار شهید عباس قلی زاده رفته و با اهداء گل و شیرینی از ایشان به خاطر صبر و پایداری شان تقدیر نمودند. ایشان به دلیل کهولت سن، خاطره خاصی از فرزند شهیدشان به یاد نمی آوردند؛ لذا خواهر شهید در مورد خصوصیات آن بزرگوار صحبت کرده و چنین گفتند:

شهید عباس قلی زاده فرزند هشتم خانواده، مجرد و دانشجوی ترم دوم دانشگاه شهرکرد و بسیار غیرتی بودند؛ طوری که حتما خودشان خواهرانشان را به مدرسه می رساندند. ایشان بسیار خوش قلب بوده و در کارها به مادر و پدر خود کمک می کردند. همیشه والدین را بر خود ترجیح می دادند. خواهر شهید خاطر نشان کردند که به دلیل وجود و برکت شهید است که مادر ایشان هنوز توانایی انجام کارهای خود را دارند.

خواهر شهید در جواب یکی از طلاب در رابطه با این سوال که «ما برای ادامه راه شهداء، چه باید انجام دهیم؟» عنوان کردند که برای این کار باید از مسئولین شروع کرد. باید اشرافی گری و تجملات از بین برود و مسئولین و پس از آن مردم بدانند که آرمان و هدف شهداء چیست و به آن نزدیک شوند.

شهید عباس قلی زاده در سن 20 سالگی در منطقه شیخ صالح غرب کشور به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. لازم به ذکر است که برادر بزرگ ایشان، احمد قلی زاده نیز در دفاع مقدس جانباز شیمیایی بوده اند.

نام ایشان را در ابتدا «مجید» نام گذاشتند. اما در سن حدود 2 سالگی به بیماری سختی مبتلا می شوند، پدر ایشان نذر می کنند که اگر فرزندشان شفا یابد اسم ایشان را به عباس تغییر دهند. به لطف خداوند ایشان شفا پیدا کرده و نامشان «عباس» می شود. همچنین گفتنی است که تولد این شهید بزرگوار، مصادف با شهادت حضرت ابوالفضل علیه السلام و شهادت ایشان، مصادف با تولد حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بوده است.

پس از خداحافظی با این خانواده، به دیدار مادر شهیدان رضا و حسین خیرخواه رفته و با اهداء گل وشیرینی از ایشان تشکر و تقدیر نمودند. این مادر بزرگوار، دو شهید به نام های رضا و حسین به انقلاب اسلامی تقدیم کرده اند.

شهید رضا خیرخواه مجرد بوده و ده سال پیش در آخرین ماه سربازی در درگیری با قاچاقچیان در شهر جیرفت به شهادت رسیدند. شهید حسین خیرخواه متاهل و دارای سه فرزند بودند که در هشت دفاع مقدس جانباز شده و چند سال پس از جنگ به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

مادر شهیدان خیرخواه به دلیل کهولت سن و آلزایمر خاطره و سخن خاصی از شهیدان خود نداشتند و فقط عنوان کردند که بسیار مهربان و خوب بوده اند.

قبور مطهر همه شهدای یاد شده در گلزار شهدای شهرستان رفسنجان واقع شده است. همچنین نکته مشترک بین خانواده های شهدا این بود که افراد خانواده ایشان در مشکلات و گرفتاری ها به شهدای خود متوسل شده و از آنها حاجت می گیرند.

این دیدار معنوی و با خانواده های معزز شهدا از ساعت 10 شروع شده و در ساعت 12:30 پایان یافت.

وصیت نامه‌ سیاسی

ورقة بن عبدالله از حضرت فضه پرسید فاطمه- سلام الله علیها- را در هنگام شهادت چگونه دیدی؟ فضه با چشم اشکبار، حالت احتضار و مصائب وارده بر آن حضرت را ترسیم نموده:[1]

«فاطمه- سلام الله علیها- بعد از پدرش مرتب گریه می کرد و سخنان و خاطرات وی را می گفت و بی هوش   می افتاد و آن قدر گریه می کردکه مردم مدینه از او خواستند یا شب گریه کند و یا روز و بدین جهت امیرالمومنین در قبرستان بقیع اتاقی را بنا کرد به نام بیت الاحزان و دختر پیامبر روزها به آنجا می رفت و گریه می نمود.

روزها به این طریق گذشت و فاطمه- سلام الله علیها- به شدت بیمار شد و در خانه بستری گردید.

در روز رحلت ایشان امیرالمومنین به بالین وی آمد عبا را از دوش و عمامه را از سر به زمین افکند سر فاطمه- سلام الله علیها- را در آغوش گرفته و همراه با ناله صدا زد: «یا زهرا! جوابی نشنید. دوباره صدا زد یا بنت محمد المصطفی! جوابی نیامد. و برای بار سوم صدا زد:

یاابنة من ملی بالملائکة فی السماء! باز هم فاطمه خاموش بود و بالاخره گفت: یا فاطمه کلمینی فانا ابن عملک علی بن ابی طالب! در این هنگام فاطمه- سلام الله علیها- چشمانش را باز نموده و به رخسار شوهر مظلومش نگاه کرد و به شدت هر دو گریه نمودند. آنگاه علی -علیه السلام- گفت: چرا چنین می کنی؟

فاطمه- سلام الله علیها- عرض کرد: گریه ام برای آنچه برایت رخ خواهد داد ، است. ای پسر عمویم!من دیگر بعد از ساعتی به پدرم می پیوندم به تو دروغ نگفتم، خیانت نکردم. در هیچ امری تو را نافرمانی ننمودم… علی- علیه السلام- گفت: تو بالاتر از این حرف ها هستی امروز فراق تو مصیبت پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- را برای من تجدید می کند. در این هنگام دوباره گریه سر داده و علی سر زهرا را به سینه اش چسبانید. آنگاه حضرت علی -علیه السلام- فرمودند: هر وصیتی می خواهی به من بگو که یقیناً به عهد خود وفا می کنم و آنچه را وصیت کنی انجام خواهم داد. حتی اگر انجام آن دشوار باشد.

    فاطمه زهرا-سلام الله علیها-فرمود:خداتورا پاداش   نیکو بدهد.

پسر عمویم وصیت می کنم اولاً: پس از من با دختر خواهرم امامه ازدواج کنی زیرا او برای فرزندانم مانند خود من است، مردان نیز باید زن بگیرند.

آنگاه فرمود: به تو وصیت می کنم که مبادا هیچ کس از کسانی که به من ستم نموده اند در تشیع جنازه‌ام شرکت کند چون آنان دشمن من و دشمن رسول خدایند. مبادا بگذاری نفری از آنان و پیروانشان بر من نماز بخوانند دیگر آنکه مرا در شب هنگامی که چشم ها آرام گرفته و مردمان به خواب رفته اند به خاک بسپار.

          آنچه گذشت برخی از وصایای حضرت فاطمه- سلام الله علیها- است که یان گر میزان درد و رنج آن بزرگوار از چنان اجتماع و میزان خشم او از آن جفاکاران سنگدل است.

کسی که بخواهد از چیزی دفاع کند همه وجودش را برای آن چیز می گذارد حتی مرگش را.

حضرت فاطمه- سلام الله علیها- در مقام دفاع از ولایت و امامت بود و در نقش مدافعی واقعی از جبهه حق، به همین دلیل توجه به وصایای ایشان به خوبی این دفاع را نشان می دهد.

آن حضرت خواسته با این وصیت ها نام خود را در طلیعه‌ی اسامی از حق محرومان و مظلومان تاریخ ثبت کند تا حدی که نام ایشان سمبل و نمونه ی مظلومیت و حرمان و تشیع جنازه اش بیانگر غضب و خشم و افراز قدرت حاکم و هر که آن قدرت را تایید کند و آن را قبول و به آن کمک کند باشد.

نیز اعلان خشم و غضب برهه‌ی کسانی که نسبت به حضرت صدیقه طاهره- سلام الله علیها- موضع منفی گرفتند.

بانوی اسلام وصیت کرده که جنازه اش در شب تشیع شود و مراسم تشیع اعم از غسل و کفن و دفن و نماز خواندن در محیطی مخفی و پنهان انجام گیرد.

و نیز وصیت کرده که جز معدود افرادی که باطن و ضمیرشان به انحراف و صفحات قلبشان به گمراهی سیاه نشده است دیگران حق شرکت در مراسم تشیع جنازه ی او را ندارند.

آری فقط به کسانی اجازه دادند در تشیع جنازه شرکت کنند که در حوادث پس از رحلت پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- موضعی مثبت و در جبهه‌ی حق و حقیقت قرار گرفته بودند.

آری حضرت فاطمه- سلام الله علیها- با این وصیت حیثیت دولت ستمگر وقت را زیر سوال برد و نارضایتی خویش را برای اندیشمندان تا روز قیامت برملا ساخت و قبرش را به عنوان سند مظلومیت خود و اهل بیت پیامبر -صلی الله علیه و آله و سلم- مخفی نگه داشت.



[1] علی اکبر بابازاده، سیری در سیره ی حضرت زهرا (س ) ص 160.

چرا مردم به انحراف کشیده شدند؟

فاجعه ی سقیفه و در پی آن غضب ظالمانه ی فدک سنگ بنای تمام ظلم ها و ستمگری ها در طول تاریخ اسلام گردید؛ اما آیا فاجعه ای چنین بزرگ تنها محصول سیاست بازی و غوغا سالاری پیشوایان سقیفه بود؟!

چرا از دلاوران صحنه‌ی شجاعت و شهامت جز سایه ای از ننگ و ضلالت خبری نبود؟!

آن بیعت کنندگان بی شمار با علی مرتضی -علیه السلام-در روز غدیر خم به کدامین لانه خزیده بودند؟!

آن آگاهان از بی کران فضایل فاطمه ی زهرا سلام الله علیها- چگونه رضایت دادند تا در حق او جسارت شود و قطعی ترین حق او غصب گردد؟!

چگونه می شود که پیشاپیش چشم دلاوران و غیرتمندان مهاجر و انصار روشن ترین و قطعی ترین حقوق به تاراج رود و نوای حتی یک اعتراض از جمع آنان برنخیزد؟!

ریشه های این فاجعه ی عظیم چه بود؟!

 

1- سطحی نگری و بی غیرتی های غافلانه

همه ی مصیبت ها و انحطاط ها در اسلام از سهل گیری، ساده لوحی و خوش باوری مردمان در همان اجتماع مسجد پیامبر -صلی الله علیه و آله و سلم- شروع شد.

وقتی که ابوبکر ترسید مردم حضرت علی -علیه السلام- را یاری کنند و مانع او شوند پیش دستی کرد و خطاب به حضرت گفت: آنچه گفتی حق است که با گوش خود شنیده ایم و فهمیده ایم و قلبهایمان آن را در خود جای داده است (منظور واقعه غدیر و بیعت مردم با حضرت علی -علیه السلام- ) ولکن بعد از آن من از پیامبر -صلی الله علیه و آله و سلم- شنیدم که می گفت: «ما اهل بیتی هستیم که خداوند ما را انتخاب کرده و ما را بزرگوار داشته و آخرت را برای ما بر دنیا ترجیح داده است و خداوند برای ما اهل بیت نبوت و خلافت را جمع نخواهد کرد».[1]

چرا کسی برنخاست و سند حدیث را جویا نشد که آخر این چه حدیثی است که تنها تو شنیده ای و هیچ یک از همراهان و صحابیان رسول خدا -صلی الله علیه و آله و سلم-آن را نشنیده اند؟ آیا پیامبر این حدیث را تنها در گوش تو نجوا کرده است ؟!

و چرا آن گاه که حضرت فاطمه- سلام الله علیها- به مقابله و افشاگری برخاست، صخره ی دل های قساوتمند آن مردم نلرزید و در هم فرو نریخت؟! چرا نور افشانی فاطمه ی زهرا -سلام الله علیها- همان که نور بخش آسمان ها و زمین است، سینه های ظلمانی و سیاه ایشان را سپید و نورانی نساخت؟!

این همه از آن نشأت می گرفت که شناخت و آگاهی کافی وجود نداشت. غرض ورزان و مریض دلان عرصه ی تک تازی یافته بودند، و توده ی مردم هم که غرض و مرضی نداشتن ساده لوحی و ظاهر بینی چشم عقلشان را کور ساخته بود و ساده انگاری و سطحی نگری به خواب خوش بی غیرتی و غفلت فروشان برده بود.

چه کسی باورمی کردکه ابوبکرصدیق، پدر زن پیامبر، پیرمردی که محاسن سفید و سوابقی درخشان در هنگام هجرت داشت از پیش خود حدیث جعل کند که خلافت را به چنگ آورد.

آری، سطحی نگری و ساده انگاری ما، غیرت های دینی را بر باد داده بود ، درخت تساهل و تسامح به ثمر نشسته و از میوه آن به همه ی مردم خورانده بودند و این بود که خطبه ی عرش لرزان فاطمه -سلام الله علیها- هم نمی توانست دل های به غفلت و بی غیرتی خو گرفته مردم را بیدار سازد و به قیام در مقابله فساد و بدعت و تباهی وا دارد.

2- تاویل ها و قرائت های دینی منحرفانه

در مجادله‌ی غاصبان ولایت و خلافت با یگانه دختر پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- آن قدر سیاست بازی و فریب کاری به چشم می خورد که زیرک ترین سیاست کاران عالم را به زانو زدن در مکتب خویش فرا می خواند.

آن هنگام که فاطمه -سلام الله علیها- با خطبه‌ی گدازنده و روشنگرانه ی خویش موقعیت اجتماعی غاصبان ولایت را به لبه ی پرتگاهی مهیب قرار داد خلیفه ی وقت با دغل کاری به جوابگویی برخاست و نقشه ای از پیش تعیین شده را به اجرا درآورد.

او برای فریب مردم ابتدا با چرب زبانی به تعریف و تمجید از پاره تن رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- پرداخت و بعد از آن حدیث جعلی را خواند و بعد از آن قضاوت را به مردم سپرد. مردم از همه جا بی خبر و نادان به جای اینکه بگویند به قرآن مراجعه کنیم چون بهترین داور قرآن است، خود به داوری پرداختند و صد افسوس که خدعه و نیرنگ و فریب ، گوهر عقل و شرف و مردانگی را ربوده بود و به جای پشتیبانی از ولایت و خلافت اصلی و حمایت دختر پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- از نااهلان حمایت کردند.

3- جهالت مردم

حضرت علی -علیه السلام- می فرمایند: «تعجب است! تعجب بسیار از جاهلان این است و گمراهان و راهنمایان و کشانندگان آنان به آتش چرا که آنان از پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- بارها شنیدند که فرمودند: هیچ امتی امور خود را به دست کسی نمی سپارد که میان ایشان داناتر از او باشد مگر آنکه کارشان همچنان رو به سقوط می رود تا به آنچه که ترک کرده اند باز گردند.

مردم قبل از من امور خود را به دست سه نفر سپردند که هیچ کدام از آنان قرآن را جمع آوری نکرده بود و نه ادعا داشت که به کتاب خدا و سنت پیامبرش علم دارد. در حالی که یقیناً می دانستند که من داناترین آنان به کتاب خدا و سنت پیامبرش و فقیه ترین و قرائت کننده ترین آنها نسبت به کتاب خدا و بهترین قضاوت کنندگان به حکم خدا هستم و هیچ کدام از آن سه نفر سابقه ی نیک و تحمل سختی با پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم -در همه جنگ هایش نداشتند».[2]

 

4- نفاق و کینه های خفته

 حضرت زهرا -سلام الله علیها- ریشه ای ترین عامل غضب خلافت و ولایت  را نفاق های در نهان خفته معرفی می کند. قساوتمندان به ظاهر مسلمان شده ، عقب ماندگان به ظاهر رشد یافته، گمراهان به ظاهر هدایت شده، آتش تعصب ها و کینه های قومی قبیله ای را در نهاد خویش فرو ننشانده اند به تهذیب و تزکیه نفوس خویش نپرداخته اند و لیکن داعیه ی دین و ایمان را پوششی برای ظلمت و قساوت درونی شان قرار داده و همواره به دنبال فرصتی می گشتند تا از پشت بر اسلام خنجر بزنند.[3]

کدام یک از مردم می توانستند باور کنند که پیشتازان بیعت با حضرت علی -علیه السلام- در روز غدیر از او کینه ها به دل داشته باشند. همان هایی که در ظاهر پیشتازان جنگ وجهاد، سوداگران جان و

 

انفاق کنندگان مال، در نهان دلهایشان دورویی بپرورانند.

 

5- ترس از کشته شدن

بسیاری از مردم که با ابوبکر بیعت کردن به خاطر این بیعت کردند که می ترسیدند کشته شوند و تنها چیزی که آنها را وادار به بیعت با ابوبکر کرد ترس از عمر و دار و دسته او بود.

شیخ مفید در کتاب «جَمَل» صفحه 59 روایت کرده است که: عده ای از اعراب وارد مدینه شده بودند تا لوازم زندگی خود را بخرند ولی مردم به خاطر فوت پیامبر -صلی الله علیه و آله و سلم- بازار را تعطیل کرده بودند. آن اعراب هم در بیعت و مسئله خلافت حضور یافتند.

عمر سراغ آنان فرستاد و ایشان را فرا خواند و گفت: مبلغی  برای بیعت خلیفه ی پیامبر بردارید و به

سراغ مردم روید و آنان را دست جمعی به اینجا بفرستید تا بیعت کنند و هر کس امتناع ورزید به سر و پیشانی او بزنید». راوی می گوید: به خدا سوگند اعراب را می دیدم که لباس های صنعانی[4]به کمر بسته بودند و مسلح شده بودند و چوب به دست گرفته بیرون آمدند و مردم را زدند و به اجبار برای بیعت آوردند.[5]

 

 



[1] همان ص  231.

[2] همان ص  360.

[3] محمد تقی مصباح یزدی، جامی از زلال کوثر، چاپ نگارش چاپ هشتم، زمستان 87 ص  177.

[4] نوعی لباس بوده که در یمن ساخته می شد.

[5] اسرار آل محمد، ابوصادق سلیم بن هلالی عامری، مترجم اسماعیل انصاری زنجانی ص  211.

فاطمه -سلام الله علیها -بانی عظیم ترین خدمت

شهادت حضرت فاطمه و ایام فاطمیه - picture 1

خدمت حضرت فاطمه- سلام الله علیها- به عالم هستی قابل وصف نیست. او هم به پدرش به عنوان رسول خدا و هم به همسرش به عنوان ولی خدا و هم به امت اسلام به عنوان پیروان رسول خدا خدمت کرد؛ خدمتی که از عهده ی هیچ کسی حتی یگانه همتایش امیرمومنان نیز برنمی آمد.

اگر حضرت زهرا -سلام الله علیها- و آن خطبه های هدایت گرانه اش نمی بود امروز ما نیز باور نمی کردیم که حق با حضرت علی -علیه السلام- بوده است چرا که نفاق ها، کینه ها، دنیاگرایی ها، ساده انگاری ها، سیاست بازی ها، تبلیغ ها، تحریف ها دست به دست هم داده و امامت را چنان به انزوا کشانده بود که حتی اجازه نمی داد فریاد حق جویی حضرت علی علیه السلام به گوش احدی از آیندگان برسد.

رسالت و امامت، تحقق بخش هدف خلقت بود و این فاطمه سلام الله علیها بود که امامت را حیاتی دیگر بخشید. رسالت را مایه ی ثمر و خلقت را به هدف نزدیک گردانید.

آری قیام فرهنگی فاطمه- سلام الله علیها- حماسه ای بود که تنها از عهده ی خودش برمی آمد. آگاهی بخشی الهی زهرا -سلام الله علیها- به امت اسلامی چنان در اوج بی مثالی است که پژواک روح بخش آن تا قیام قیامت در گوش جان جهان طنین انداز خواهد ماند. حضرت فاطمه  - سلام الله علیها- مردم زمانه ی خویش را می شناخت و می دانست آن مسلمانان نمایان بی غیرت لیاقت عبرت پذیری از سخنان او و جسارت قیام به همراه او را ندارند اما می خواست برای آیندگان ضلالت را رسوا، حقیقت را برملا و حجت را تمام نماید:

«من آنچه شرط بلاغ است با شما گفتم اما می دانم که خوارید و در چنگال زبونی گرفتار. یاری نکردن وجودتان را فرا گرفته و ابر بی وفایی بر قلوبتان سایه گسترده، چه کنم که دلم خون است و باز داشتن زبان شکایت از طاقت بیرون. می گویم برای اتمام حجت بر مردمان. بگیرید این لقمه ی گلوگیر به شما ارزانی و ننگ حق کشی و حقیقت پوشی بر شما جاودانی!! یقین بدانید که آسوده تان نگذارد تا شما را به آتش افروخته ی خدا بیازارد، آتشی که مردم فروزد و دل و جان را بسوزد. آنچه می کنید خدا می بیند و ستمکار به زودی داند که در کجا می نشیند.»[1]

فاطمه-سلام الله علیها-در قیام پر حماسه‌ی فرهنگی اش لحظه ای از افشاگری و روشن گری های هدایت بخش خویش دست برنداشت تا به همه ی مسلمانان طول تاریخ بفهماند که سکوت در مقابل مهاجمان فرهنگی پذیرفتنی نیست؛ غفلت در مقابل هدف گیران ولایت و رهبری عقلایی نیست، پرده پوشی در مقابل منافقان داخلی فضیلتی نیست، ساده انگاری در مقابل طرح پر شتاب براندازی ، تحمل کردنی نیست و آن هنگام که اصل و اساس اسلام به ورطه ی خطر افتاده باشد هیچ تقیه و بهانه ای برای احدی چه زن و چه مرد شرعی نیست. باید به پا خاست، باید فریاد برآورد، بایستی در برابر ضلالت قد علم کرد وهمچون سیلی بنیان کن بر تیره خارهای نفاق خروشید.

فاطمه- سلام الله علیها- در مقابل بدعت و تحریف اسلام،آرام ننشست، برخاست ،جوشید و خروشید، افشاگری نمود و روشنگری کرد، چرا که با الهام الهی و تحدیث جبراییل از آینده خبر داشت و می دانست این روشنگری ها عاقبت دل های لایقی خواهد یافت و نقش بی نظیری را در ثمر رسانی امامت و محقق سازی هدف خلقت ایفا خواهد نمود.



[1] محمد تقی مصباح یزدی، جامی از زلال کوثر، چاپ هشتم، سال 1387 ص  148.

شهادت حضرت فاطمه و ایام فاطمیه - picture 4

چراحضرت فاطمه -سلام الله علیها-از ولايت و امامت دفاع كردند

زمانی که قوم حضرت موسی -علیه السلام- به گوساله پرستی روی آوردند و جبهه ی باطل توانست زحمات حضرت موسی -علیه السلام- را بر باد دهد، حضرت هارون-علیه السلام- در نبود حضرت موسی -علیه السلام- از این واقعه شدیداًآزرده شده بودوبه همین علت به دفاع از دین حضرت موسی -علیه السلام- برخاست و گفت: ای قوم! بهوش باشید که شما به فتنه ی سامری و گوساله آزمایش شدید و پروردگار شما خدای رحمان است (نه این گوساله) از من پیروی و امر مرا اطاعت نمایید. بنی اسرائیل گفتند ما به پرستش گوساله ثابت می مانیم تا وقتی که موسی -علیه السلام- نزد ما برگردد.[1]

هارون -علیه السلام- با وفاداران ثابت قدم که ایمان خود را حفظ کرده بودند باقی ماند و از درگیری با گمراهان و بیگانه گان اجتناب کرد زیرا گوساله پرستان با مردم متحد شده بودند و بیم گسترش فتنه و آشوب هارون-علیه السلام-را تهدید می کرد.

زمانی که حضرت موسی -علیه السلام- بازگشت و به هارون -علیه السلام- گفت: که چرا مفسدین را بیرون نراندی و با گمراهان مبارزه نکردی تا آتش کفر و طغیان را هر چه زودتر فروبنشانی حضرت هارون -علیه السلام- به او گفت: ای برادر! سر و محاسن مرا رها کن زیرا بنی اسرائیل مرا خوار ساختند و نزدیک بود مرا بکشند. شماتت دشمنان را برای من مخواه و مرا با قوم ستمگر همسنگ مساز. ای برادر! ای برادر بزرگوار من ترسیدم که اگر با آنان نبرد کنم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه ایجاد کردی و عهد مرا رعایت نکردی.[2]

این جریان در زمان بعد از وفات پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم- نیز رخ داد و مردم از ولایت و امامت انحراف پیدا کردند. حضرت علی -علیه السلام- نیز همانند حضرت هارون -علیه السلام- این انحراف از ولایت و امامت را تحمل نکرد و سکوت در برابر آن را ناروا شمرد و بارها با استدلال ها و احتجاجات متین خود خلیفه و هواداران او را مورد انتقاد و اعتراض قرار داد ولی این گونه اعتراضات چندان سودی نداشت و خلیفه و هوادارانش در حفظ و ادامه قدرت خود مصّر بودند.

در این هنگام بود که حضرت علی -علیه السلام- بر سر دو راهی حساس و سرنوشت سازی قرار گرفت یا می بایست به کمک رجال خاندان رسالت و علاقه مندان راستین خویش که حکومت جدید را مشروع و قانونی نمی دانستند به پا خیزد و با توسل به قدرت خلافت و حکومت را قبض نماید و یا آنکه وضع موجود را تحمل کند و در حد امکان به حل مشکلات مسلمانان و انجام وظایف بپردازد. از آنجا که در رهبری دینی و الهی قدرت و مقام هدف نیست. بلکه هدف چیزی بالاتر و ارج دارتر از حفظ مقام و موقعیت است و وجود رهبری برای این است که هدف تحقق ببخشد و لذا اگر روزی رهبر بر سر دو راهی قرار گرفت و ناگزیر شد میان مقام و هدف یکی را برگزیند باید از مقام رهبری دست بردارد و هدف را مقدم تر از حفظ مقام و موقعیت رهبری بشمارد.

علی -علیه السلام- که با چنین وضعی رو به رو شده بود راه دوم را برگزید. او با ارزیابی اوضاع و احوال جامعه اسلامی به این نتیجه رسید که اگر اصرار به قبض کردن حکومت و حفظ مقام و موقعیت رهبری خویش نماید، وضعی پیش می آید که زحمات پیامبر اسلام و خون های پاکی که در راه رسیدن به این هدف و آبیاری نهال اسلام ریخته شده بود به هدر می رفت.

همچنین احتمال کشته شدن حضرت علی -علیه السلام- و حسنین -علیهم السلام- در این درگیری ها بر سر حکومت نیز زیاد بود و اگر این اتفاق می افتاد دیگر کسی نبوده است که ولایت و امامت را به دست گیرد و این خواسته جبهه ی باطل بود. پس حضرت علی -علیه السلام- با شروع نکردن جنگ بر سر حکومت جبهه باطل را شکست داد و نگذاشت که هدف جبهه ی باطل محقق شود.

امام علی -علیه السلام- در خطبه ی شقشقیه از این دو راهی دشوار و حساس چنین سخن به میان می آورد که:

«… در این حال از خلافت چشم پوشیده، شانه از آن خالی نمودم. در این اندیشه بودم که آیا بی هیچ دستمایه و تدارکی به ستیز برخیزم یا اینکه واقعه کور و غیر قابل توجیه را به حال خود واگذارم و بگذرم. واقعه ناگوار که بزرگسالان با درک آن فرسوده می گردند و خردسالان پیر و مومنان تا لقای پروردگار- با سختی ها درگیر! عقل چنین حکم می کرد که در این دو راهی، دومی را برگیرم و صبر پیشه ی خود سازم و چنین کردم. حالم به کسی می مانست که خاری در چشم دارد، استخوان در گلو! می دیدم آنچه که طبیعاً برای من بوده به دیگران رسیده …»[3]

اشعث بن قیس از حضرت علی -علیه السلام- سوال می کند که: ای پسر ابی طالب چه مانعی داشتی هنگامی که با ابوبکر و عمر و بعد از آن با عثمان بیعت شد جنگ کنی و شمشیر بزنی!؟ تو از روزی که به عراق آمده ای برای ما خطبه ای نخوانده ای مگر اینکه در آن قبل از اینکه از منبر پایین بیایی گفته ای «بخدا سوگند من سزاوارترین مردم نسبت به آنان هستم و از هنگامی که خداوند محمد -صلی الله علیه و آله و سلم - را قبض روح کرده همچنان مظلوم بوده ام» چه چیز تو را مانع شده که با شمشیرت از مظلومیت خود دفاع کنی؟[4]

امیرالمومنین -علیه السلام- فرمود: ای پسر قیس، سخنت را گفتی جواب را بشنو: ترس و یا کراهت از لقای پروردگار مرا از این اقدام مانع نبوده و نه اینکه نمی دانستم آنچه نزد خداست از دنیا و بقاء در آن است برای من بهتر است. آنچه مرا از این کار مانع شد امر پیامبر -صلی الله علیه و آله و سلم- و پیمان او با من بود. پیامبر -صلی الله علیه و آله و سلم- به من خبر داد که امت بعد از او با من چه خواهند کرد.

بنابراین هنگامی که کارهایشان را با چشم می دیدم علم من و یقینم قوی تر از قبل نبود. بلکه من به سخن پیامبر -صلی الله علیه و آله و سلم- بیشتر از آنچه می دیدم و می شنیدم یقین داشتم. عرض کردم یا رسول -الله صلی الله علیه و آله و سلم- وقتی چنین کارهایی به وقوع پیوست چه سفارشی به من می فرمایید؟ فرمود: اگر یارانی پیدا کردی به آنان اعلان جنگ کن و با ایشان جهاد کن و اگر یارانی نیافتی دست نگه دار و خون خود را حفظ کن تا زمانی که برای بر پایی دین و کتاب خدا و سنت من یارانی پیدا کردی».

سایر یاران رسول خدا -صلی الله علیه و آله و سلم- که وفادار به حضرت علی -علیه السلام- بودند نیز ساکت ننشتند و به دفاع از ولایت و امامت برخاستند و روزی که مقداد و ابوذر و سلمان هر سه اعلام آمادگی کردند که هر چه حضرت امر بفرماید اطاعت می کنیم، حضرت علی -علیه السلام- آنان را به یاد وصیت پیامبر -صلی الله علیه و آله و سلم- انداخت و آنان را به سکوت در مقابل ظلم دعوت کرد. آنان نیز به پیروی از امامشان سکوت اختیار کردند و گوش به فرمان حضرت علی -علیه السلام- بودند.[5]

پس در این زمان بود که حضرت زهرا- سلام الله علیها- که شخصیتش در کنار پدری استوار گشته که کانون همه ی توجهات و تحولات روزگار خویش بوده و همسری که پرورش یافته ی دامان رسول است و میراث دار خلق و خوی محمدی است و همچنین عوامل غیبی چون نزول فرشتگان و الهام غیبی شکل گرفته و کامل شده و همچنین استعداد و گرایش ذاتی خود فاطمه - سلام الله علیها-دست به دفاع از ولایت و امامت زد.

که این دفاع نه اینکه باعث به خطر افتادن جامعه اسلامی و تلاش های فراوان رسول خدا نمی شد، بلکه مورد توجه قرار می گیرد که چه شده که دختر رسول اکرم -صلی الله علیه و آله و سلم- از این اوضاع ناراحت و ناراضی است و چه چیز باعث پریشان حالی ایشان گشته است که موجب شده ایشان با آن همه عفت و حیا به میدان آید و از ولایت و امامت دم زند و از آنان دفاع کند.

همان طور که حضرت هارون -علیه السلام- در زمان نبود برادر خویش حضرت موسی -علیه السلام- سکوت اختیار کرد و با بنی اسرائیل مبارزه نکرد و صبر پیشه ساخت تا حضرت موسی -علیه السلام- بازگردد و قوم خویش را اصلاح کند.

حضرت علی -علیه السلام- نیز صبر و سکوت اختیار ساخت ولی بر خلاف زمان هارون - علیه السلام - پیامبر دیگر بازنگشت، ولی دختر بزرگوار ایشان حضرت زهرا - سلام الله علیها- دست به دفاع از ولایت و امامـت زد و کوشیــد تا دین پدرش از انحراف در امان بماند و همان طور که حضــرت هــارون-علیه السلام- به حمایت از حضرت موسی -علیه السلام- برخاست حضرت علی -علیه السلام- نیز با تمام توان خود، دختر پیامبر و همسر خویش را یاری ساخت و در همه ی صحنه ها به حمایت از ایشان برخاست تا اینکه حضرت زهرا- سلام الله علیها- بتواند این مسئولیت را به خوبی به پایان برساند و تلاش های ایشان بی ثمر نماند.

 


برگرفته از تحقيق پاياني خانم اعظم خالوئيان


[1] سوره طه(20) آیه 90 و 91.

[2] محمد احمد جاءالمولی، قصه های قرآن ترجمه مصطفی زمانی، انتشارات پژواک اندیشه چاپ ششم ص 203.

[3] محمد دشتی ، نهج البلاغه، چاپ اول انتشارات امیران، قم زمستان 88 ص 29.

[4] ابوصادق سلیم بن قیس هلالی عامری کدفی، اسرار آل محمد ، ص 316.

[5] همان ص 234.

پيامك ناب

الا ای چاه یارم را گرفتند

 گلم، باغم، بهارم را گرفتند

 میان کوچه ها با ضرب سیلی

همه دار و ندارم را گرفتند

 

-

 خدايا

کمکم کن

دیرتر برنجم

زودتر ببخشم

کمتر قضاوت کنم

وبیشتر فرصت دهم

زيرا رمضان ماه فرصت هاست

—————————–

             

 برنامه ريزي ماه رمضان  

     ميهماني خداوند،به معناي اكرام و رحمت خاص الهي بر بندگان است؛ زيرا بندگان اعم از مؤمن و كافر در سراسر زندگي خود ، در سر سفره ي اكرام و رحمت الهي نشسته اند . اما ميهماني در ماه رمضان ، اكرام و رحمت خاص براي روزه داران است . بر اساس روايات  چند موضوع نشان از ميهماني خداوند است :

1-    از شب اول ماه رمضان ، در هاي بهشت باز مي شود و تا شب آخر بسته نمي شود .

2-    از ابتدا تا انتهاي ماه رمضان ، در هاي جهنم بسته است .

3-    شياطين در بند و زنجير مي شوند تا نتوانند روزه بندگان را خراب كنند .

4-     ماه رمضان ، ما هي است كه ابتداي آن رحمت ، وسطش آمورزش گناهان و پايان آن آزادي از آتش جهنم است ؛ يعني با رحمت الهي به ميهماني دعوت و امورزيده مي شويم و در پايان ميهماني به عنوان هديه ، از آتش جهنم آزاد مي گرديم .

5-    وجود شب قدر در اين ماه است كه ارزش آن از هزار ماه بيشتر است و عبادت در آن ، نتايج بسياري دارد و سرنوشت يك سال بندگي در آن تعيين مي گردد . بدون ترديد موفقيت در هر كاري ، مستلزم برنامه ريزي صحيح است و آن هنگامي ميسر است كه:

الف- برنامه ناظر به اهدافي باشد كه انسان ، در پيش روي دارد .

ب- اهداف وقتي از شفافيت  بر خوردار مي شود كه فرصت پيش آمده يا امكانات فراهم شده ، به خوبي شناخته و ارزش گذاري گردد.

ج- وقتي انسان ارزش فرصتي را بداند و يا اهميت نعمتي را درك كند ، قدر آن را بهتر مي داند و بيشتر از آن بهره مي برد .

     پس بايد از اين فرصت سرنوشت ساز ، بيشترين بهره را ببريم و اگر بخواهيم به اين هدف دست يابيم ، بايد براي لحضه لحظه ي آن حساب باز كنيم ؛ حتي براي ساعاتي كه در خواب يا استراحت هستيم .

براي استفاده ي كامل از ماه رمضان ، هر كس بايد متناسب با وضعيت جسماني و رواني خويش ، برنامه ريزي كند. در اين صورت بايد وقت خود را به چند بخش تقسيم كنيم:

              

بخش اول : علم و معرفت

      در اين ماه بايد با جديت تمام ، در جهت دانش افزايي تخصصي و معرفت يابي بنيادين و اعتقادي بكوشيم.


     

بخش دوم : عبادت و مناجات

     در ماه رمضان ، علاوه بر عبادت هاي معمول كه در طول سال هميشه بايد انجام دهيم عبادت هاي واجب و مستحب ديگري نيز اضافه شده است ؛ مانند : روزه گرفتن، تلاوت قرآن ، خواندن دعاهاي ماه رمضان ، احسان و … براي انجام دادن اين اعمال ، تاكيد فراواني شده است و بايد در برنامه ريزي ماه رمضان ، در نظر گرفته شود .    

     

بخش سوم : خواب و استراحت

     لازمه ي استفاده بهينه از دو بخش گذشته ، اين است كه خواب و استراحت انسان به مقدار كافي انجام شود . در غير اين صورت در دو بخش اول نيز موفق نخواهد بود.در ماه رمضان ، به دليل جا به جايي اوقات غذاي و تغييراتي ديگر ، تا حدودي چرخه ي خواب و استراحت نيز تغيير مي كند . توصيه ما اين است كه بكوشد ميزان خواب خود را خيلي تغيير ندهيد و وقت آن را نيز خيلي به هم نزنيد . فقط با كمي تغيير در چرخه ي خواب ، برنامه ي خواب و استراحت خود را ادامه دهيد ؛ براي مثال اگر هنگام سحر حدود يك ساعت براي سحري خوردن و خواندن نماز شب و نماز صبح بيدار مي مانيد ، اين مقدار از خواب را در روز جبران كنيد . بعد از نماز ظهر و عصر با توجه به اينكه ناهار از برنامه روزانه حذف شده است زمان مناسبي براي استراحت و خواب است . در اين صورت مقداري از شب را مي توانيد بيدار بمانيد و از وقتتان استفاده بهتري بكنيد  .

 

 

ا

   رمضان يعني چه؟

  برخي «رمضان» را از «رمض» مشتق مي دانند كه به معناي تافته شدن سنگ ها، از شدت گرما است و چون وجوب روزه در ماه رمضان ،مصادف با شدت گرما بوده است ،نام اين را رمضان گذاشته اند . به يك تعبير ماه رمضان ، ماه سوزاندن گناهان  و بلكه بالاتر سوزاندن آدمي است كه خام را پخته مي كند تا حجاب انانيت و خود خواهي از ميان برداشته شود . 

      برخي ديگر رمضان را مشتق از «رميض »، به معناي ابر و باران در پايان چله ي تابستان و ابتداي فصل پاييز مي دانند كه گرماي تابستان را دور مي كند. به اين دليل اين ماه را «رمضان» گفته اند كه بدن هاي آدميان را از گناهان مي شويد. برخي ديگر «رمضان » را بر گرفته از «رمضت النصل ارمضه رمضاً» مي دانند ؛ به اين معني كه نيزه را ميان دو سنگ مي گذاشتند و بر روي آن مي كوفتند تا نازك شود . به اين تعبير رمضان ؛ يعني ، انسان خود را ميان طاعت و عبادت الهي قرار مي دهد تا نفس او نرم و آماده ي بندگي شود . از اين رو برخي مي گويند : «رمضان » نامي است كه در اسلام بر اين ماه گذاشته است و بنابر نظر ديگر، از زمان جاهليت بر اين نام بوده است . در معناي « رمضان » به دو نكته كه در روايات بيان شده ، اشاره مي گردد:   

           

     1-    در بسياري از احاديث اهل بيت - عليهم السلام از گفتن كلمه «رمضان » به تنهايي نهي و توصيه شده است كه آن را «ماه رمضان » نام گذارند ؛ زيرا « رمضان » يكي از اسماي الهي است . از امير المومنين حضرت علي عليه السلام نقل شده است : « نگوييد رمضان ؛ بلكه بگويد ماه رمضان و احترام آن را رعايت كنيد » . امام باقر عليه السلام فرمودند :« نگويد « اين رمضان» و « رمضان آمد » يا « رمضان رفت » زيرا « رمضان » نامي از نام هاي خداوند است كه نمي آيد و نمي رود . رفتن و آمدن ، ويژگي هاي موجود زايل شدني است».

     پس در حقيقت « رمضان » نامي از نام هاي خداوند است و ماه رمضان ، ماه الهي است . به همين تعبير از پيامبر گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله و سلم در خطبه ي شعبانيه وارد شده است: « ايها الناس قد اقبل  اليكم شهر الله » ؛« اي مردم! همانا ماه خدا به شمه روي آورده است ». 

          

2-    در روايات متعدد، ماه رمضان اول سال معرفي شده ؛چنان كه امام صادق عليه السلام فرموده اند : «اول سال ماه رمضان است » و به اين دليل اگر اين ماه سالم باشد ، همه سال درست و سالم خواهد بود .فروردين اول سال ، بر اساس اعتدال طبيعت و مناسب براي كشاورزي است و ماه محرم ،اول  سال در ماه هاي قمري است . اما براي ساكنان و كساني كه به دنبال خودسازي هستند ، ماه رمضان اول سال است . در ماه هاي رجب و شعبان ، بايست حساب سالشان را صاف و پاك كنند و با پاكي به ميهماني خداوند گام نهند.

-

                                كجا با اين عجله صلوات يادت نره                       

                                 اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

                                        ——————-

 

                         http://up.patoghu.com/images/vfvutd1xb2wlx0yyg86l.gif    سلام به وبلاگ ما خوش آمديد http://up.patoghu.com/images/vfvutd1xb2wlx0yyg86l.gif

                                           —————–

 

                                              

      هلال ماه رمضان ، نويد ضيافت الهي مي دهد و بندگان گريز پاي را بر گرد سفره ي رحمت و مغفرت معبود مي نشاند تا گرد غفلت و غبار از چهره ي آنان بر گيرد و دل هاي كدورت زده و در هم فشرده ي آنان را چونان جام نقره فام آسمان ، سپيدي عبادت و سر فرازي اطاعت آموزد.

                     

      در طول روزه داري دستگاه گوارش براي حدود چندين ساعت خالي مي ماند و در واقع اين دستگـــاه و ســاير دستگاههايي كه به نحوي در هضم و جذب مواد غذايي دخالت دارند استراحت مي كنند و بعد از روزه داري به نحو بهتري اعمال خود را به انجام مي رسانند. مطالعات متعدد نقش موثر روزه داري را در بهبود بيماري هاي مختلف نشان داده اند. در اغلــب بيماريهائي كه عادات غلط غذايي، چاقي و افزايش وزن در بروز آنها دخالت دارند روزه داري مفيد است. مطالعات نشان داده است روزه گرفتن براي مبتلايان به چربي خون بالا بسيار مفيد است و ميزان چربيهاي نامطلوب موجود در خون را تنظيم مي كند و موجب افزايش ميزان چربي هاي مفيد خون مي شود. بيماران مبتلا به ديابت نوع دوم به كمك پزشك معالج و يك متخصص تغذيه به راحتي مي توانند در اين ماه روزه بگيرند و از اثرات مفيد آن بهره كافي ببرند.

بــه طور كلي پيروي از يك برنامه غذايي صحيح در ايام ماه مبارك رمضان از اهميت ويژه اي برخوردار است تا هم بتوان عادات غذايي غلط را اصلاح كرد و هم از بركات معنوي اين ماه بهره برد.

           

تغذيه صحيح به هنگام سحر و افطار

     در ماه مبارك رمضان نيز مانند هميشه پيروي از برنامه غذايي متنوع و متعادل شامل چهار گروه اصلي غذايي (نان و غلات، ميوه ها و سبزيها، گوشت و حبوبات و تخم مرغ، شير و لبنيات) ضروري است. با رعايــت تـنوع و تعادل در مصرف غذا نيازهاي تغذيه اي شامل آب، املاح، ويتامين ها، پروتئين و انرژي مورد نياز بدن، تامين مي شود.  توصيه مي شود افراد روزه دار همانند زماني كه روزه دار نيستند سه وعده غذا بخورند كه اين وعده ها شامل افطار، شام و سحر است اما در ماه مبارك رمضان صرف غذا در دفعات كمتر مثلا” 2 بار در روز نيز اشكالي ندارد و به شرايط جسمي و توانايي فرد بستگي دارد. بهتر است غذاي مصرفي در وعده سحري خصوصيات و ويژگي وعده ناهار را داشته باشد تا از ايجاد گرسنگي در طول روز پيشگيري شود.

     خیلی ها فکر می کنند هنگام سحر باید غذاهای پرچربی وپرکالری بخورند که در طول روز احساس گرسنگی نکنند.بد نیست بدانید مصرف موادغذایی پرچربی موجب تشنگی شدید می شود ومی تواند مشکلات زیادی ایجاد کند.بعضی ها هم مصرف مواد قندی وشیرینی را ترجیح می دهند درحالی که باید بدانند مصرف مواد قندی به مقدارزیاد در هنگام سحر باعث افزایش ناگهانی هورمون انسولین در خون می شود.با توجه به اینکه هورمون انسولین موجب کاهش قند خون می شود خیلی سریعتر دچاراحساس گرسنگی وضعف می شوید.بنابراین توصیه می شود در وعده سحری از غذای کم چرب مواد غذایی پرفیبرمثل میوه ها وسبزی هااستفاده کنید که منبع سرشاری از فیبر هستند. موادغذایی پرفبیر آب زیادی درخود جذب می کنند وبدن می تواند آن را به اهستگی جذب کند واحساس تشنگی دیرتر عارض می شود.از سوی دیگر فیبرها سرعت حرکت موادغذایی را کاهش می دهند ودرنتیجه احساس گرسنگی دیرتر سراغتان می آید.مصرف آب به مقدارزیاد دروعده سحری ومخصوصا بین غذا توصیه نمی شود چون موجب رقیق شدن شیره معده وآنریمهای گوارشی شده وروند هضم غذا مختل می شود. مصرف مایعات مثل آب آشامیدنی، آب میوه،شیر کم چربی ،دوغ بدون نمک درفاصله پس از افطار تا هنگام خوابیدن کمک می کند که تعادل آب والکترولیت های بدن شما درهنگام روزه داری خفط شود. مصرف زیاد چای توصیه نمی شود زیرا چای مدر است وباعث ازدست دادن آب بدن شما می شود.

 

             

       مي توان در فاصله افطار تا سحر يك وعده غذايي مثل شام سبك را صرف كرد كــه البته اين به وضعيت خود شخص و تمايل او به صرف غذا بستگي دارد. در هنگام افطار مصرف غذاهاي سبك و مختصر شامل گروه هاي غذايي شير و لبنيات (مانند شير و ماست و پنير) ميوه ها و سبزيها و نان و غلات (مانند برنج و نان)  توصيه مي شود مانند نان و پنير و سبزي كه يكي از عادات خوب غذايي هموطنان در اين ايام است. علاوه بر آن مصرف شير گرم و فرني و يــا شير برنج در هنگام افطار مناسب است. استفاده از مواد غذايي آبكي مثل سوپ، آش، حليم بــدون روغن و همچنين مايعات به هنگام افطار و سحر موجب حفظ تعادل آب و املاح فرد روزه دار مي شود.

     علاوه بر آن استفاده از سبزيها و ميوه ها در هنگام افطار و همچنين در فاصله زماني بين افطار تا سحر به دليل اينكه منبع خوبي از فيبر هستند براي دستگاه گوارش بسيار مفيد است و مانع بروز يبوست مي شود. توصيه مي شود در وعده سحري مقدار مناسبي سبزي هاي مختلف مصــرف شود. سبزي ها با دارا بودن مواد مغذي مختلف و آب، علاوه بر تامين ويتامين ها و املاح مورد نياز بدن، از تشنگي فرد در طول روز جلوگيري مي كنند. مصرف مواد غذايي شيرين در وعده سحري توصيه نمي شود. مصرف مواد غذايي شيرين با تحريك انسولين موجب ورود قند خون به داخل سلول ها و در نتيجه كاهش قند خون مي شوند. به اين ترتيب مصرف مـــواد غـــذايي شيرين و حاوي قندهاي ساده در وعده سحري موجب مي شود شخص زودتر گرسنه شود. از آنجا كه ميوه ها نيز حاوي قندهاي ساده هستند توصيه مي شود در وعده سحري كمتر مصرف شوند. انواع ميوه را كه حاوي ویتامین ها واملاح معدنی است و بسيار مفيد براي سلامت بدن می باشد بهتر است در وعده افطار و يا در فاصله افطار تا سحر مصرف كرد.

     توصيه مي شود براي تامين آب مورد نياز پس از صرف افطار و تا قبل از خواب به تدريج انواع ميوه، چاي كمرنگ و ساير مايعات به ويژه آب براي جبران كم آبي بدن نوشيده شود.                       ]

هنگام افطار از مصرف چه مواد غذايي بايد اجتناب كنيم؟

     يكي از عادات غلط غذايي روزه داران اين است كه به دليل تشنگي زياد در هنگام شروع افطار آب سرد،شربت ویا نوشابه مصرف مي كنند. بهتر است افطار خود را با كمي آب گرم و يا چاي آغاز كنیم. پس از آن مي توان از خرما يا كشمش استفاده کردزيرا اين دو سبب كنترل اشتها مي شوند و از بيش خواري به هنگام افطار ممانعت مي كنند. علاوه بر آن مصرف خرما در ماه مبارك رمضان در تنظيم قند خون بسيار مفيد اســـت لــذا تـــوصيه مي شود كه در وعده افطار حتي المقدور 5-3 عدد خرما مصرف شود. از مصرف بيش از حد خرما نيز مانند ساير شيريني هاباید پرهيز شود. به طور كلي توصيه مي شود به جاي مصرف انواع شيريني ها مثل زولبيا و باميه كه فقط حاوي انرژي و فاقد مواد مغذي (ويتامين ها و املاح) هستند، از مواد غذايي طبيعي شيرين مثل خرما، كشمش و انواع ميوه استفاده شود. افراط در مصرف انواع شيريني به هنگام افطار چاقي و اضافه وزن را به دنبال خواهد داشت. مصرف آب زياد به هنگام صرف افطار سبب اختلال در هضم مواد غذايي مي شود. بعد از صرف سحري نيز بســـياري از افراداز بيــــم تشنــــگي در طول روز به مقدار فراوان آب مي نوشند كه كار درستي نيست.

     توصيه مي شود روزه داران عزيز از مصرف تنقلات زياد در فاصله افطار تا سحر پرهيز كنند. اين قبيل مواد دير هضم هستند و سبب مي شوند كه به هنگام سحر به دليل پري معده ميل به غذا كاهش پيدا كند. همچنين، مصرف مـــواد غذايي سنگين، دير هضم، پر چرب و سرخ شده به هنگام افطار مناسب نيست. به طور كلي توصيه مي شود به جاي غذاهاي چرب و سرخ شده از غذاهاي آب پز و بخارپز شده استفاده شود.

ماه مبارك رمضان فرصت مناسبي براي ترك برخي عـــادات غلط است. به عنوان نمونه همگان مي دانند كه مصرف سيگار براي سلامتي مضر است و نه تنها سلامت خود فرد بلكه سلامت اطرافيان فرد را نيز به مخاطره مي اندازد. ماه مبارك رمضان كه ماه اطاعت از امر خداوند و مقاومت در مقابل وسوسه هاي شيطاني است اين فرصت را در اختيار افراد سيگاري قرار مي دهد كه مقدمه ترك دائم و يا حتي موقت سيگار را فراهم كنند.

اميد است با رعايت تغذيه صحيح در اين ايام پربركت و پرفيض، ضمن حفظ سلامت تن با پيروي از احكام خداوند متعال و انجام عبادات و مناجات در اين ماه مبارك بتوانيم روح و روان خود را صيقل دهيم.

 

 

توصيه خاص براي افراد خاص

       كودكاني كه به سن تكليف نرسيده اند  به خصوص آنهائي كه از نظر جثه كوچك و كم وزن هستند بهتر است روزه كامل نگيرند اگر مايلند در برنامه سحر و افطار شركت كنند مي توان آنها را تشويق كرد چون اين ايام و گرمي حضور اعضاي خانواده به دور سفره سحري و افطاري و محيط سرشار از معنويت آنها را به وجد خواهد آورد و خاطره شيريني برايشان خواهد بود.

      سالمندان اگر روزه مي گيرند بايد مراقبت بيشتري بنمايند ذخيره آب در بدن سالمندان و كاهش قند خون ممكن است موجب سرگيجه شود و اينگونه سرگيجه ها اگر موجب افتادن شود براي سالمندان خطر آفرين است.

      مصرف ميوه رنده شده، لبنيات خصوصا” شير كم چرب، استفاده از انواع سوپ ها و آش ها در افطار و سحر و نوشيدن چاي كمرنگ براي آنان مفيد است و مي تواند تعادل آب و املاح را برقرار كند.

      روزه در افــراد بــيمار بــا توجه به نوع بيماري متفاوت است در بعضي از بيماري ها افراد مي توانند با مشاوره با متخصص تغذيه روزه بگيرند و حتي گاهي روزه داري براي آنان مفيد است ولي بيماران بايد نظر پزشك معالج خود را ملاك اصلي قرار دهند و بدون مشورت اقدام نكنند به ويژه افرادي كه تحت رژيم هاي خاص درماني هستند.

                          

//

                  كجا با اين عجله صلوات يادت نره

                     اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

                              ——————-

 

              http://up.patoghu.com/images/vfvutd1xb2wlx0yyg86l.gif    سلام به وبلاگ ما خوش آمديد http://up.patoghu.com/images/vfvutd1xb2wlx0yyg86l.gif

                             —————–

                                         بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

        در وبلاگ ما چشمان شما مي تواند مطالبي را در مورد نماز نظاره گر باشد 

                          —————————-

 

           بهاربیست                   www.bahar22.com

 

        با توجه به اينكه همه ي ارزش ها و كمالات در خداوند تبارك و  تعالي خلاصه مي شود و انسان هم نسبت به خداوند در فقر ذاتي بسر مي برد نا گزير بايد ارتباط خوب و مستمري با حضرت حق داشته باشد . در سايه ي همين ارتباط است كه انسان به هدف خلقت خودش نزديك مي شود و سر زندگي و نيرو براي مبارزه با شيطان و جهات نا صواب را به ارمغان مي آورد .           

     كه البته هر چه اين ارتباط آگاهانه تر و از سر شوق و شور و خضوع بيشتر باشد آثار و بركاتش بيشتر است. جلوه ي زيبا و پر فايده ي اين ارتباط با خداوند ، همان نماز است                                                

                بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com                       انسان وقتي در برابر حضرت حق به ركوع و سجود مي رود و يا وقتي كه در حال قيام، جمله زيباي ايّاك نَعْبُدُ «تنها تو را مي پرستم » و ايّاك نَسْتَعِين « تنها از تو ياري مي جويم» را بر زبان جاري مي سازد در حقيقت ، ضمن پرستش خداوند ، با ماهيت حقيقي خودش آشنا مي شود . به بيان ديگر ، به انسان درس خود شناسي و انسان شناسي مي دهد .درسي كه اگر انسان در وراي اعمال و اذكار نماز ، خوب به آن فكر كند ، در مي يابد كه در اين جهان خلقت جز به خداوند نبايد فكر كند و به كسي جز او بها ندهد و شايسته است كه مسير تفكر و فعاليت خودش را متوجه او سازد.

      

                     بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com

 

       درس ديگر نماز به انسان اين است كه همه ي حمد ها و ستايش ها از آن خداست چرا كه فقط او بخشنده و مهربان است  و هر بخشنده و مهرباني ، صفت بخشندگي و مهرباني را از او گرفته است

                                         deborah.mihanblog.com

     دنياي شگفت انگيز نماز ، دنيايي است بسيار لذت بخش و شيرين و در عين حال بسيار ناشناخته !

                                        deborah.mihanblog.com

     دنيايي كه ما را به خداوند تبارك و تعالي يعني آن كسي كه همه چيز به دست اوست ،پيوند مي دهد و از خاصيت و درون مايه ي حيات بهره مند مي نمايد. دنيايي كه بعنوان معراج انسان مطرح مي باشد .

                                       deborah.mihanblog.com

      دنيايي كه از طريق ابعاد گوناگون خودش مثلا نماز جماعت ، انسان نماز گزار را با انسان هاي مومن و پرهيزگار و خوب و صميمي پيوند مي دهد. 

                                        deborah.mihanblog.com

 

      دنياي كه انسان را با مكاني پاك و با طراوت و مصفا مانند مسجد،آشنا مي سازد .

                                         deborah.mihanblog.com

      دنيايي كه از طريق نماز شب ، در انسان ، روح مبارزه با شهوت خواب را زنده نگه مي دارد .

                                        deborah.mihanblog.com

      دنيايي كه از طريق نماز جمعه انسان را با مسائل و مشكلات جامعه بشري بخصوص  دنياي اسلام آشنا مي سازد كه همه ي اين سمت و سو هاي نماز در نوع خودش از ضروريات زندگي بشري مي باشد .

                    www.aksha.ir تصاویر زیبا ساز وبلاگ

 

     خوبست كه جهت آشنا شدن با آثار و بركاتي كه نماز در دنيا و آخرت انسان دارد به چند حديث اشاره كنم .

 پيامبر اكرم- صلي الله عليه و آله وسلم مي فرمايند:                                      

بهاربیست                   www.bahar20.sub.ir  نخستين چيزي كه در  روز قيامت ، بازخواست مي شود ،نماز است است پس هر كس پاسخ داد ، مرحله هاي بعد بر او آسان مي شود و هر كس پاسخ ندهد ، بر او سخت مي گردد.

   و همچنين در جاي ديگر مي فرمايند : 

 بهاربیست                   www.bahar20.sub.ir  هرگاه بنده به نماز بايستد و گرايش و دلش به سوي خدا باشد ، همچون روزي كه از مادر زاده شده ، باز مي گردد.

     امام صادق - عليه السلام - مي فرمايند :

 بهاربیست                   www.bahar20.sub.ir  نزديك ترين حلات بنده به پروردگار سجده است. 

                                                         ادامه دارد …    بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

:

                               سلام به وبلاگ ما خوش آمديد

 

                                

      در اينجا مي توانيد مطالبي از جمله:

مختصري از زندگاني حضرت مهدي عجل الله

و اثبات ولايت حضرت علي عليه السلام

را مطالعه كنيد

 

www.po137.blogfa.com  تصاوير زيبا سازي وبلاگ 

 

 

خلاصه ای از امامت امام زمان(عج)

      امام مهدی در پانزدهم  شعبان سال 250-ه در سامرا به دنیا آمدند نام و کنیه آن حضرت با نام و کنیه رسول خدا- صلي الله عليه و اله- یکی است روایات بسیاری ازرسول خدا براین موضوع تاکید دارد.نام ایشان را معمولا باحروف جدا به شکل (م ح م د) وعلت آن را نهی امامان عليهم السلام از ذکر نام آن حضرت دانسته اند از این معمولا با لقب از ایشان یاد می شود . مهدی ، حجت ، قائم ، صاحب الزمان ، خلف صالح از لقب های آن حضرت است اما به مهدی شهرت یافت.

ولادت امام مهدی و امامت آن حضرت پس از امام حسن عسکری عليه السلام از موضوعات مسلم وغیرقابل انکار در نظر عالمان شیعه است که آن را با تکیه بر روایات قطعی و صحیح درکتب و نوشته های خود آورده اند.

 

 

 

      برخلاف تصور نادرست برخی دانشمندان چون ابن خلدون که اعتقاد به وجود مقدس امام مهدی را مخصوص شیعه دانسته و به روایات این موضوع ایراد گرفته است بسیاری ازدانشمندان اهل سنت ضمن اشاره به نام و لقب آن حضرت ، ولادت ، نسب ، صفات ، ظهور جایگاه و نقش ایشان را در امامت پیشوایان شیعه مورد تاکید قراردادند.

 

 

                    www.aksha.ir  تصاو.یر زیبا ساز وبلاگ - عکسهای زیبا

 

       پنج سال نخست عمر شریف امام زمان با زندگانی امام عسکری عليه السلام همراه بود و پس ازشهادت ایشان در سال  260 آن حضرت از نظرها پنهان  و دوره غبیت آغازشد .

 

 

                   www.aksha.ir  تصاو.یر زیبا ساز وبلاگ - عکسهای زیبا

 

    

غیبت شامل دو بخش صغری وكبراست. غیبت صغری از سال 260 تا 329 به مدت 69سال ادامه داشت و در این مدت شیعیان از طریق نایبان خاص با امام ارتباط داشتند.پس از رحلت آخرین سفیر و نائب خاص آن حضرت در سال 329 غیبت کبری آغاز شد و تا کنون ادامه دارد . برای غیبت امام مهدی علت های مختلفی را برشمرده اند که مهم ترین آنها عبارتند از :             

 

                              www.aksha.ir  تصاویر متحرک و زیبا ساز وبلاگ

      حفظ جان : ادامه زندگی مهدی ارواحنا فداه و در امان بودن از ستم عباسیان اصلی ترین علت غیبت آن حضرت به شمارآمده است . ستم های بی شماری که عباسیان برخاندان رسول خدا به ویژه امامان روا داشتند . برهیچ کس پوشیده نیست . آزارهای روحی و روانی ، دستگیری حبس وشهادت امامان از جمله عواملی است که موجب شد برای ادامه هدایت انسان ها امتداد یابد به ویژه که روایات متعددی وجود دارد که پیش از تولد آن حضرت سختگیری ها و مراقبت های ویژه ای از ناحیه  دستگاه حاکم صورت گرفت تا از تولد ایشان جلوگیری کنند اما موفق نشدند.

    آزمایش مردم : در روایات بسیاری آزمایش مردم به عنوان علت غیبت امام عصر قلمداد شده است.

البته در برخی از این روایات خودغیبت به عنوان عامل آزمایش مطرح شده است . و در برخی دیگرغیبت آن حضرت زمینه ساز آزمایش مردم معرفی شده است.

     عدم بیعت با طاغوت های زمان خویش: درپاره ای از روایات آمده که امام زمان غیبت کرد تا با طاغوت های زمان خود بیعت نکند.

     برخی از روایات علت غیبت را رازی از رازهای خداوند شمرده اند.









 


 

                                www.po1387.blogfa.com تصاوير زيبا سازي وبلاگ

 

          در دوران غیبت صغری : چهارتن ازشیعه و یاران برجسته امام مهدی نیابت آن حضرت را برعهده داشتند که به آنان نایبان خاص ، “نواب اربعه” یا “امم زمان” می گویند آنان یکی پس از دیگری به مردم معرفی شدند و مردم در مسائل خود به آنان مراجعه می کردند و آنان عبارتند از:ابوعمرو عثمان بن سعیدعمری ، ابوجعفرمحمدبن عثمان بن سعیدعمری ، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی ، ابوالحسن علی بن محمدی سحری  مهم ترین وظایفی که اینان برعهده داشتند عبارتند از : زدودن شک و تردید در مورد امام مهدی و اثبات وجود آن حضرت ، پنهان داشتن نام و مکان امام مهدی (عج) ، پاسخگویی به پرسش های و سازمان دهی و رسیدگی به امور وکیلان . و با رحلت آخرین نائب خاص دوره غیبت صغری پایان یافت و تاریخ تشیع در مرحله جدیدی قرارگرفت که باید بدون حضورنائب خاص آن حضرت به را خود ادامه دهد دراین مرحله عالمان ، راویان حدیث و فقیهان واجد شرایط لازم به عنوان نائبان عام امام عصر وظیفه رهبری شیعیان را برعهده گرفتند.

این ساختارکه در زمان های بعد و به ویژه امروز به عنوان “ولایت فقیه” شناخته شده از کارآمدترین شیوه های رهبری دینی به شمارمی رود. 

 

 

 www.aksha.ir  تصاویر متحرک و زیبا ساز وبلاگ           

 

در غم هجرانت ای مهدی گدازانم چو شمع

شب نشین در مسجد ومحراب سوزانم چو شمع

رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شده

همچنان درآتش مهر تو خندانم چو شمع

بی جمال عالم آرای تو روز من شب است

بی کمال خدمتت در عین نقصانم چو شمع

سر فرازم کن شبی از وصل خود ای نور چشم

تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع

همچو صبحم یک نقس باقیست بی دیدار تو

روی بنما مهدیا تا جان برافشانم چو شمع

در شب هجران مرا پروانه نوری فرست

ورنه از شوقت جهانی را بسوزانم چو شمع

آتش مهر تورا فیضت عجب در سر گرفت

آتش دل کی به آب دیده بنشانم چوشمع

www.po1387.blogfa.com تصاوير زيبا سازي وبلاگ

 

امامت حضرت علي (ع) در قرآن

 

ـ آیه تبلیغ

آیه ی تبلیغ از دیگر آیاتی است که بر ولایت امام علیـ عليه السَّلام ـ دلالت دارد.

در این جا با تفسیر این آیه و چگونگی دلالت آن بر ولایت آشنا خواهیم شد،خداوند در سوره مائده آيه67 مي فرمايند:

یَا ایُّها الرسول بَلَّغ ما انزل إلیک من ربک و ان لم تَفعل فما بَلَغت رِسالَتَه رِسالَتَه وَ اللهُ یَعصِمُکَ من الناس انّ الله  لا یهدی القوم الکافرین

ای پیامبر! آن چه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده است را به مردم برسان و اگر چنین نکنی رسالت او را به انجام نرسانده ای، و خداوند تو را از ـ آسیب ـ مردمان حفظ می کند، خداوند کافران را هدایت نمی کند.

در این آیه پیامبرـ صلی الله علیه واله و سلم ـ مأمور ابلاغ پیام ویژه ای از سوی خداوند برای مردم شده است.

 www.po137.blogfa.com  تصاوير زيبا سازي وبلاگ

شأن نزول آیه

یکی از راه های که ما را می تواند در کشف حقیقت و درک پیام ویژه الهی در آیه کمک کند، بررسی روایات مختلفی است که از طریق شیعه و اهل سنت در تفسیر آیه شریفه و شأن نزول آن نقل شده است.

در همان کتاب آمده است که بسیاری از عالمان و مفسران اهل سنت و همه مفسران شیعه بر این امر اتفاق دارند که آیه مربوط است به داستان غدیر و در حجه الوداع نازل شده است. ابن مغاری، داستان غدیر و خطبه معروف رسول اللهـ صلی الله علیه واله و سلم ـ را چنین نقل می کند:

پیامبر خدا در حج الوداع از مکه بر گشتند تا در غدیر حُجفه در میان مکه و مدینه توقف کردند و امر کردند که سایبان بزرگی ترتیب داده و خس و خاشاک زیر آن پاک کنند، پس مردم را به نماز جماعت دعوت نمود و مادر هوای بسیارگرم به سوی او آمدیم و بعضی از ما به سبب شدت گرما ردای خود را به سر کشیده، و بعضی دور پایشان می انداختند، سپس روی خود را به جانب ما گرداند، پس از ایراد خطبه ی مفصل فرمودند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه و من کنت ولیه فهذا ولیه». الهم وال من والاه و عاد و عاداه قالها ثلاثا…؛ کسی را که من مولای او هستم، علی مولای اوست و کسی که من دوست او باشم این دوست اوست خدایا دوست بدار کسی را که که دوست دارد او باشد و دشمن بدار کسی را که او را دشمن دارد، و سه بار این را تکرار فرمود:

آنگاه پیامبر دست علی بن الی طالب را گرفت و فرمود: آیا من بر مؤمنان از خودشان اولی نیستم ؟ گفتند: آری ای پیامبر خدا! سپس فرمود: هر که را که من به جان اولی هستم علی به جان او اولی است. سپس عمر بن خطاب گفت: به به بر تو؛ آفرین بر تو ای پسر ابوطالب که مولای من و مولای هر مؤمن شدی و خدای متعال این آیه را فرستاد: «الیوم اکملت… 

طبری از زیدبن ارقم نقل می کند که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه واله و سلم ـ  در آخر خطبه فرمودند:

«ای مردم، بگوئید ما بر ولایت علی ابن ابی طالب با روح خود به تو عهد و پیمان دادیم، و از طرف زبان های خود میثاق استوار نمودیم و بادست های خود مصاحفه کردیم که این ولایت را به اولاد خود برسانیم و به آنها ادا کنیم، و به اهل و قوم خود ابلاغ نماییم. در این حال مردم شروع کردند به گفتن: سمعنا و اَطَعنا علی امر الله و رسوله بقلوبنا؛ ما گوش می دهیم و امر خدا و رسول را به جان و دل می پذیریم و اوّل کسانی که دست خود را به عنوان اطاعت و بیعت به علی رساندند، ابی بکر، عمر، عثمان و زبیر بودند و دیگر مهاجران و انصار و سایر مردم تا هنگام نماز ظهر بیعت کردند، نماز ظهر و عصر در یک وقت خوانده شد و این جریان امتداد یافت تا نماز مغرب و عشا و نماز مغرب و عشا ء نیز در یک وقت خواند شد و تا سه روز امر دست دادن و بیعت ادامه داشت.

 

تفسیر آیه: www.po1387.blogfa.com تصاوير زيبا سازي وبلاگ

پس از نقل شأن نزول آیه، نوبت آن رسیده است که در تک تک جمله های آیه تأمل کنیم و آثار مفسران شیعه و اهل سنت در تفسیر آیه را به دقت بررسی نماییم تا شاید بخشی ازحقایق نهفته در این آیه برای ما کشف شود.

«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربّک»

این قسمت از آیه حاوی دو نکته مهم است، یکی خطاب حق تعالی به رسولش با لقب ـ یا ایها الرسول ـ و دیگری آن که رسول خدا مأمور ابلاغ پیامی ویژه از جانب خداوند برای مردم شده است.

حال باید ببینیم چرا خدا پیامبرش را با لقب رسول مورد خطاب قرار داده و پیام ویژه که پیامبر ـ صلی الله علیه واله و سلم ـ مأمور ابلاغ آن شده است کدام است؟

در آیه بالا خدای متعال پیامبرش را با لقب رسول مورد مورد خطاب قرار داده است، چنین خطابی از جانب خداوند بیانگر بزرگداشت و عظمت رسولش می باشد؛ زیرا رسالت از نعمت های بزرگ خداوند است که به پیامبرش عطا فرموده است افزون بر این که خداوند با چنین عنوانی خواسته این را اعلام کند که پیامبر مأمور به تبلیغ پیامی است که به او وحی شده و مقتضای رسالتش می باشد.

مفسر عالی علامه طباطبایی نوشته است:

به کار گرفتن این لقب خود اشاره است به علت حکم، یعنی وجوب تبلیغی که به وسیله همین آیه به رسول الله گوشزد شده است، و می فهماند که انجام رسالت از وطایف اصلی پیامبرـ صلی الله علیه واله و سلم ـ است. کسی که زیر بار رسالت رفته البته به لوازم آن که همان تبلیغ و رساندن پیام الهی است قیام می کند.

منظور از پیام ویژه چیزی جز ابلاغ « ولایت امام علی ـ عليه السَّلام ـ » نبوده است؛ زیرا تنها این مسأله است که می تواند در اواخر عمر پیامبرـ صلی الله علیه واله و سلم ـ دارای چنان اهمیّتی باشد که همطراز رسالت پیامبر قرار گیرد و چنین مسأله ای بود که اظهار آن ممکن بود مخالف هایی را بر انگیزد و بیم خطراتی در آن بوده است.

 

مراد از «مولی»www.po1387.blogfa.com تصاوير زيبا سازي وبلاگ

پس از آنکه روشن شد، «پیام ویژه ای » که قرآن ابلاغ آن را به عهده پیامبر ـ صلی الله علیه واله و سلم ـ  گذاشته است، همان ولایت امام علیـ عليه السَّلام ـ می باشد و حدیث متواتر غدیر نیز به هنگام ابلاغ همین پیام از پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه واله و سلم ـ  صادر شده و در آن حدیث پیامبر به صراحت اعلام کرده که «من کنت مولاه فهذا علیٌ مولاه» نوبت به این بحث می رسد که مراد از «مولی» چیست؟

بعضی از نویسندگان اهل سنت برای تحریف واقعیت ها ـ مولی درکلام پیامبرـ صلی الله علیه واله و سلم ـ را به معنای دوست و یار و یاور ـ تفسیر کرده اند، که این غیر قابل قبول است چون مسأله ی دوستی علی ـ عليه السَّلام ـ  مطلب مخفی و پنهان و پیچیده ای نبود که نیاز به این همه تأکید و بیان داشته باشد و رسول خداـ صلی الله علیه واله و سلم ـ برای بیان آن، قافله عظیم حاجیان را در وسط بیابان خشک و سوزان متوقف سازد و پس از خواندن خطبه ای مفصل و گرفتن اعتراف های پی در پی از مردم، آن را به مردم ابلاغ کند، و از طرفی خدای متعال پیامبرش را تهدید کند که اگر آن را ابلاغ نکنی رسالتت را به پایان نرسانده ای.

شهيد چمران

          

جهاد و شهادت برترين سكوي پرش انسان به قله ي كمال است

                                          رهبر معظم انقلاب- مد ظله-

شهيد دكتر چمران كه بود؟     

      در سال 1311 شمسي در محله ي سرپولك،بازار آهنگرهاي تهران در خانوادهاي مذهبي، فرزندي به دنيا آمد كه او را مصطفي ناميدند. وي دوران ابتدايي را در مدرسه انتصاريه محله ي پامنار گذراند و دوره ي متوسطه را در دبيرستان البرز و دارالفنون به پايان رسانيد و با ورود به دانشكده ي فني در رشته ي الكترومكانيك تحصيلات عالي خود را آغاز كرد و به عنوان شاگرد اول دانشكده فارغ التحصيل و در همانجا به مدت يك سال مشغول تدريس شد. چمران به دليل علاقه ي زيادي كه به يادگيري مسائل مذهبي داشت از 15 سالگي در درس تفسير آيت الله طالقاني و دروس منطق و فلسفه ي شهيد مطهري شركت جست و از همين رهگذر بهره هاي فراواني برد.

      او به هنگام تحصيل در دانشكده فني به عضويت انجمن اسلامي دانشجويان دانشكده در آمد و از اعضاي فعال اين انجمن شد و در جريانات ملي شدن صنعت  نفت و مبارزات پس از آن فعالانه شركت جست .

       در سال 1332 با استفاده از بورس تحصيلي دانشجويان ممتاز جهت ادامه تحصيل عازم آمريكا شد و در دانشگاه كاليفرنيا ،تحصيات خود را آغاز كرد. چمران با دريافت ممتازترين درجه ي علمي كه همراه با تحسين بسياري از صاحب نظران بود درجه ي دكتراي الكترونيك و فيزيك پلاسما را اخذ كرد.

     پس از واقعه 15 خرداد 1342، تصميم  به مبارزه ي  مسلحانه با رژيم گرفت و به همين منظور عازم مصر شد و مدت دو سال دوره ي آموزش هاي چريكي، و جنگهاي پارتيزاني را گذراند .

      سپس عازم لبنان شد و با كمك امام موسي صدر كه سمت نمايندگي امام –رحمةالله- را در لبنان داشت ، گروه «حركت محرومين» را بنا نهاد و جناح نظامي آن را كه به جنبش امل مرسوم است ، پايه گذاري كرد و پس از سازماندهي جنبش امل ، حملات بيشماري را عليه مواضع صهيونيزم اشغالگر و راستيگرايان فالانژ وابسته انجام داد و خواب راحت را از چشمان غاصبان صهيونيستي ربود و توفيق يافت كه خدمات ارزنده و بسياري را به امت اسلام انجام دهد.

     با پيروزي انقلاب اسلامي ،دكتر چمران پس از 23 سال دوري از وطن به ايران بازگشت و نخستين گروه از سپاه پاسداران را در سعد آباد تشكيل داده و به آموزش آنان پرداخت .

دكتر چمران پس از غائله ي پاوه به همراه شهيد سرلشكر ولي فلاحي به آن منطقه عزيمت كرد . هلي كوپتر چمران و همراهان در ميان حلقه ي محاصره ي گروهك هاي ضد انقلاب افتاد و زير آتش شديد آنها وارد پاوه شد و با پاسداراني كه در حلقه ي محاصره افتاده بودند به همكاري پرداخت، و در اين زمان از سوي امام – رحمةالله – فرماندهي منطقه به وي سپرده شد.

      چمران حماسه ساز در عرض 15 روزهمه ي شهرها وراه ها وومواضع استراتژيك منطقه را آزاد ،و كردستان از اين مرحله به سلامتي گذر كرد.

      پس از اين پيروزي درخشان، چمران از سوي امام -رحمةالله- به وزارت دفاع منصوب شد و سپس در ارديبهشت 1359، به سمت نمايندگي و ناظر امام در شوراي دفاع نصب گرديد و در كنار آيت الله خامنه اي نماينده ديگر امام در اين شورا ،به امور دفاعي و نظامي مملكت پرداخت . چمران در اين سمت براي تغيير و تحول ارتش از نظام طاغوتي به حكومت اسلامي دست به اقدامات وسيعي زد و در اين زمينه از هيچ كوششي فروگذار نكرد.

     او در انتخابات اولين دوره ي مجلس شوراي اسلامي در سال 1359، به عنوان نماينده ي مردم تهران انتخاب و در سنگر مشغول خدمت شد. با شروع جنگ تحميلي عراق، دكتر چمران در معيت آيت الله خامنه اي با اجازه امام –رحمةالله- عازم جبهه هاي جنگ شد و درست شب بعداز ورود به خوزستان ،اولين حمله چريكي خود را به همراه تعدادي ا ز نيروهاي اسلام عليه تانك هاي دشمن كه تا نزديكي  اهواز دسيده بودند انجام داد و همين عمليات باعث شد تا نيروهاي دشمن كيلومتر ها عقب بنشينند.

     دكتر چمران ستاد جنگ هاي نا منظم را در اهواز تشكيل داد و واحد مهندسي بسيار فعالي را فراهم كرد .

      از ديگر كارهاي اساسي دكتر چمران ايجاد هماهنگي بين نيروهاي سپاه و ارتش و نيروهاي مرئمي بود كهدوشادوش هم در عمليات ها دلاورانه مي جنگيدند .

      دكتر چمران در تاريخ 30 خرداد 1360، يك روز قبل از شهادتشان در اهواز و در جلسه شوراي عالي دفاع براي آخرين بار شركت كرد و پس از آنكه خبر شهادت فرمانده نيروهاي دهلاويه ،ايرج رستمي را در سحرگاه 31 خرداد دريافت كرد به سرعت فرد ديگري را براي فرماندهي انتخاب كرد و با خود به دهلاويه برد.

او به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در پشت خاكريزبا عراقي ها ايستاد. خمپارهاچپ و راست در اطراف او به زمين مي خوردند كه ناگهان خمپاره اي در نزديكي او منفجر شد و وي از ناحيه ي سر مورد اصابت تركش قرار گرفت و ايشان در خرداد ماه سال 1360به مقام رفيع شهادت نايل آمد.روحشان شاد و يادشان گرامي باد.

ولايت حضرت علي (ع) در قرآن

رحلت جانگداز عقيله بني هاشم،حضرت زينب _سلام الله عليها_بر همگان  

                                             تسليت باد  

 




 ميلاد مولود کعبه مولی الموحدین ،امیرالمومنین،

 

   امام علی-عليه السلام-

 

محضر امام عصر و الزمان، امام الانس و الجان حجت ابن الحسن

العسکری حضرت مهدی-عجل الله تعالی فرج- و تمام عاشقان حضرت

                               تبریک وتهنیت باد                          

 

 

 قرآن جزازمدح علي آیه ندارد

                                        این صدف جز این دُر گرانمایه ندارد

 رفتم  زیر سایه  لطفش  بنشینم

                                         ديدم  علي  نور بود  سايه  ندارد

   

 برجسته ترین مصداق انسان  کامل حضرت امیرالمومنین ـ عليه السَّلام ـ   است او شخصیت ممتازی است که نه در گذشته ی تاریخ نه و در آینده ی آن مماثل ندارد، زیرا وی مظهر خدایی است که مثل او همتا ندارد و نور آن حضرت ـ عليه السَّلام ـ در مقام صعود و عالم غیب با نور رسول اکرم ـ صلی الله علیه واله و سلم ـ متحد بود.

آن حضرت ـ عليه السَّلام ـ مظهر «اسم اعظم»خدا است و اسم اعظم ـ که عالی ترین درجه است ـ نه لفظ است تا با تلفظ آن بتوان در عالم تصّرف کرد و نه مفهوم و وجود ذهنی و علم حصولی است تا با تصور آن مشکلی حل شود. اسم اعظم مقام است و هر کس به این مقام بار بیاید، می تواند در عالم تصّرف کند و منشأ کارهای خارق العاده شود.

ولايت حضرت علي _عليه السلام_ در قرآن

آیه ولایت

«إنّما ولیکم الله وَ رَسُولَه و الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقِیمونَ الصلوه و یؤتُون الزکاه و هُم راکِعُون»

«ولی شما تنهاخدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند، همان کسانی که نماز را بر پا می دارند و درحال رکوع زکات می دهند.»

 

با تأمل در آیه بالا(مائده/55) که به حق آیه ولایت نام گرفته است، مطلب ارزشمندی در باب ولایت خدا، پیامبر ـ صلی الله علیه واله و سلم ـ و امیر المؤمنان علی ـ عليه السَّلام ـ  استفاده می شود که برای رعایت اختصار به بیان بعضی از آن مطالب که مناسبت بیشتری با بحث دارد، بسنده می کنیم:

الف: تنها خداوند متعال، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه واله و سلم ـ و مؤمنان بر پا دارنده نماز و پرداخت کننده زکات در حال رکوع، دارای حق ولایت و حکومت بر مؤمنان هستند.

خداوند پس از بر حذر داشتن مؤمنان از پذیرش ولایت و سرپرستی ناروای کافران، با جمله: «إِنَّما وَلیّکم الله… » به معرفی آنان که شایسته ولایت هستند پرداخته و مؤمنان را به پذیرش ولایت آنان ارشاد کرده است.

اصل ولایت و حکومت در مرحله ی نخست از آن خداوند متعال است و ولایت پیامبر و مؤمنانی که در حال رکوع زکات می دهند، در طول ولایت خداوند است و پرتوی از حاکمیت او.

مفرد آوردن کلمه ـ ولی ـ علی رغم جمع بودن خبر آن، بر مطلب بالا دلالت دارد، یعنی از مفرد آوردن کلمه ـ ولی ـ استفاده می شود که (ولی) یکی است و آن خداوند متعال است و ولایت                                   پیامبر ـ صلی الله علیه واله و سلم ـ و امام علی ـ عليه السَّلام ـ در طول ولایت خدا و پرتوی از ولایت الهی است.

افزون بر اینکه بسیاری از آیات دیگر نیز بر این اصل به صراحت تأکید کرده است: مانند:

 

«قُل أغیر اللهِ أتخذولیاً فاطر السموات و الأرض»

«بگو آیا غیر خدا را سرپرست خود بگیرم، خدایی که پدید آورنده آسمان و زمین است.»

در این آیه(انعام /14) علاوه بر آن که بر اصل ولایت الهی تأئید شده، ولایت خداوند بر جامعه بر ولایت  تکوینی او ـ یعنی آفرینش آسمان و زمین آهعهعهعـ متکّی شده است و از آن استفاده می شود که تنها، پدید آورنده آسمان و زمین سزاوار حکومت و سرپرستی انسان است.

ب: پرداخت زکات در حال رکوع، نشانه فرد تعیین شده برای حکومت و ولایت است.

با توجه به این که جمله ـ وهم راکعون ـ به لحاظ ادبی جمله حالیه است. و نیز با توجه به ظهور ـ رکوع ـ در معنای مصطلح آن یعنی رکوع نماز، معلوم می شود صفات شمرده شده به خصوص آخرین صفت، عنوان مشیر دارد یعنی برای معرفی شخص معین است.

شهید مطهری نوشته است:

آیه، مطلب را به شکی بیان می کند که عمومیت بردار نیست و به هیچ وجه نمی توان احتمال داد که این آیه نیز درصدد بیان ولاء اثباتی عام است؛ زیرا قرآن در این جا درصدد بیان ولاء اثباتی عام است؛ زیرا قرآن در این جا درصدد بیان یک قانون کلی نیست، نمی خواهد استجاب یا وجوب اداء زکات در حال رکوع را بیان کند و به عنوان تشریع یک مندوب با یک فرضیه اسلامی جعل قانون کند. بلکه اشاره است به عمل واقع شده ای که فردی در خارج انجام داده و اکنون قرآن، عمل را معرف آن فرد قرار داده و به نحو کفایه حکمی را که همان ولایت خاص است اثبات می کند.

بر اساس شأن نزول های متعدد و روایات بسیار، شخصیت مورد نظر در آیه شریفه، حضرت علی ـ عليه السَّلام ـ  است بنابراین، از آیه شریفه استناد می شود که ولایت و سرپرستی بر مؤمنان، از آن خدا، رسول او و علی بن ابی طالبـ عليه السَّلام ـ است.

 

    شأن نزول آیه  

    مفسران شیعه و اهل سنت گر چه شأن نزول آیه را با روایت های مختلف گزارش کرده اند؛ اما تمام این گزارش ها در یک مطلب مشترک اند و آن مطلب این است که ایه در شأن امیر المؤمنین علیـ عليه السَّلام ـ نازل شده و آن مؤمن بر پا دارنده نماز و ادا کننده زکات در حال رکوع کسی جزعلی ابن ابی طالب ـ عليه السَّلام ـ نیست.

ما در این جا به نقل یکی از آن گزارش ها از تفسیر گرانقدر مجمع البیان طبرسی، صحفه 210 اکتفا می کنیم:

       عباده بن ربعی گوید: روزی عبدالله بن عباس در کنار چاه زمزم نشسته بود و برای مردم از قول پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه واله و سلم ـ حدیث نقل می کرد. ناگهان مردی که عمامه ای بر سر داشت و صورت خود را پوشانده بود نزدیک آمد، هر بار که ابن عباس از پیامبر حدیثی نقل می کرد او نیز با جمله قال رسول الله… حدیث دیگری نقل می کرد.

       ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفی کند. او صورت خود را گشود و صدا زد ای مردم! هر کس مرا نمی شناسد بداند من ابوذر غفاری هستم. با یان گوش های خود از رسول خداـ صلی الله علیه واله و سلم ـ  شنیدم و اگر دروغ می گویم هر دو گوشم کر باد ! با این چشمان خود، این جریان را دیدم و اگر دروغ می گویم هر دو چشمم کور باد ! که پیامبر فرمود: علی پیشوای نیکان و کُشنده کافران است، هرکس او را یاری کند، خدا یاریش خواهد کرد و هر کس دست از یاریش بر دارد. خدا دست از یاری او برخواهد داشت.

       سپس ابوذر افزود: ای مردم، روزی از روزها با رسول خداـ صلی الله علیه واله وسلم ـ در مسجد نماز می خواندم، مستمندی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد، ولی کسی چیزی به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا توشاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی پاسخم را نداد، در همین حال حضرت علی ـ عليه السَّلام ـ  که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود به مستمند اشاره کرد و او نزدیک آمد و انشگتر را از دست آن حضرت بیرون آورد.  

       پیامبرـ صلی الله علیه واله و سلم ـ وقتی که از نماز فارغ شد سر به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت: «خدایا ! من محمد پیامبر و برگزیده توام، سینه ی مرا گشاده گردان و کارها را برمن آسان ساز، از خاندانم علی را وزیر من گردان تا به وسیله او، پشتم قوی و محکم گردد.

     ابوذر گوید: هنوز دعای پیامبر ـ صلی الله علیه واله و سلم ـ  پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شد و آیه «انّما ولیکم الله» را نازل کرد.

                                 ادامه دارد …

در غم غروب ستاره ی غریب مدینه

مدينه… بقيع… مزار بي چراغ… مظلو ميت… راستي اينها چه واژگان غريبي اند،آخر بقيع اين بقعه خاموش،اين بار کسي را

درخود جاي داد که با شهادتش واژه ي مظلوميت ولايت در جريده ي تاريخ به ثبت رسيد.

آسمان ولايت اين بار در غمي بس غريب ماتم زده شد و باور اين درد جانگداز براي ديگر ستاره ها سخت است.

مدينه ي غريب را در داغ نبودنش سکوتي غم افزا فراگرفته و سيلاب اشکهاست که مظلوميت ايشان را بر آسمان فرياد

مي زند،آخر اگر نگاه ستاره ها نباشد ما هيچيم. «  به اميد شفاعتي که روزي ما گردد .»

شهادت ناصر حقايق،پيشواي مذهب جعفري صادق آل محمد (ص)،حضرت امام جعفر صادق (ع) بر امام زمان (عج) و رهبر

بزرگوار و شيعيان جهان تسليت باد.

عید فطر

بسم الله الرحمن ارحیم

عيد  رمضان آمد و ماه  رمضان  رفت

صدشکر اين آمدو صدحيف که آن رفت

آري، بعد از يک ماه دلدادگي و راز و نياز عاشقانه، بعد از يک ماه ميهماني حضرت دوست، بعد از يک ماه ياد دوست در دل شب و ناله ي" الهي العفو" سردادن، و با قلبي مالامال از سياهي و سنگيني و باچشمي اشکبار از هول دوزخ ناله" خلصنا من النار" سردادن، و در فراق اين ماه عزيز ناله" يا ربي الذي ليس لي رب غيره لا يکون هذالوداع مني له وداع فنا "سر دادن ،اشک حسرت مي ريزيم، حال به اميد بخشش در عيدي که از عيد هاي امت پيغمبر (ص) است، نزد خضرت حق آمديم و خاضع و معترف و به گناه و با بغض ترک خورده ناله "اللهم اهل العفو و رحمه "سر مي دهيم و عيدي خود را ورود در هر خيري و خروج از هر بدي خواستار مي شويم.

"آمين يا رب العالمين"