
دلنوشته ای به سردار دلها
افسانه ها ، تا زمانی افسانه می مانند ، که اتفاقی مانند آن در عصر ما نیفتد ، اخیرا یکی دیگر از افسانه ها به وقوع پیوست و تبدیل به خاطره ای تلخ برای تمامی آزادگان این کره ی خاکی شد؛شاید بگویید کدام افسانه؟! افسانه ی جاودانی پهلوان هایی مانند رستم و پیدا شدن فردی همتای مالک اشتر و دوباره تکرار شدن ضایعه ی تلخ حضرت ابوالفضل (ع).
# ما قاسم سلیمانی هستیم?
اگر سردار را ببینم به او خواهم گفت بعد از شهادتت فرزندان ایران را یتیم کردی بعد رفتت داغ دلمان را تازه کردی بعد# شهادتت واسه کل دنیا دست دادن ممنوع شد سردار
میخواستم در ارتباط با این سپهد بزرگ بنویسم اما وقتی که بخواهی ابهت و عظمت سردار را وصف کنی قلب از کار میفتد و زبان قاصر است.
اورا ببینم به او خواهم گفت شما برای امنیت وطن غیرتتان از جان خود گذشتید متاسفانه دشمن کور دل تاب تحمل دیدن این همه اقتدار عزت شما ک حتی بردن نامتان کاخ های دشمن را به لرزه می انداخت ن تنها شما را به شهادت رسانند بلکه همزمان قلب هشتاد میلیون ایرانی را به درد اورد و مردم داغدار ایران زمین در غم از دست دادن پدرشان می گریند
گویا این ماتم تمامی ندارد
کربلای دیگری راهم اگر برپا کنی بیست میلیون قاسم آماده است آمریکا ببین!
زهرا صفری - پایه اول
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط یاس کبود در 1399/09/14 ساعت 11:34:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |