.

 

  

 سلام به وبلاگ ما خوش آمدید

هشت کلمه برگزیده ی لقمان که جامع جمیع کلمات حکمت اسس

لقمان حکیم به فرزند فرمود :

ای جان فرزند ، هزار حکمت آموختم که از آن چهارصد انتخاب کردم و از چهارصد ، هشت کلمه برگزیدم که جامع جمیع کلمات حکمت است.

فرزندم دو چیز را هیچ وقت فراموش مکن :

 خدا را ،مرگ را.

دو چیز را همیشه فراموش کن :

 خوبی که به هر کسی کردی.

 بدی که هرکس با تو کرد.

و چهار چیز را نگهدار :

 در مجلسی که وارد شدی زبان را.

بر سر سفره ای که وارد شدی شکم را.

 بر در خانه ای که وارد شدی چشم را.

 بر نماز کار ایستادی دل را.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عدالت برای همسران در قرآن


در كتاب كافی از نوح بن شعیب و محمد بن الحسن روایت شده است كه ابن ابی العوجاء از هشام بن حكم پرسید مگر خدا حكیم نیست؟ هشام گفت: بله، خداوند احكم الحاكمین است.ابن ابی العوجاء گفت: به من خبر ده از آیه: «فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَهً»[1]
«ازدواج كنید با آنچه كه خوش آید شما را از زنان دو و سه و چهار و اگر بترسیدكه عدالت را پیشه خود نكنید پس یكی را به ازدواج خود در آورید».
مگر این حكم قرآن نیست؟ هشام گفت: بله، ابن ابی العوجاء گفت: پس به من خبر ده از آیه: «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِیلُوا كُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَهِ»[2] «و هرگز نمی‌توانید بین زنانتان عدالت را رعایت نمایید اگر چه بسیار علاقه به رعایت اعتدال علاقه داشته باشید…»
كدام حكیم به این گونه سخن می‌گوید؟ هشام جوابی نداشت. از همین رو به مدینه نزد حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ آمد و ماجرای خود را باز گفت. حضرت فرمود: اینكه خدا می‌فرماید: «فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ…» مقصود عدالت در نفقه خرج زن است و اینكه می‌فرماید: «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا…» مقصود عدالت در محبت است. چون هشام این جواب را به ابن ابی العوجاء رسانید، وی گفت: به خدا این جواب از خودت نیست.[3]
__________________
[1] . نساء، 3.
[2] . نساء، 129.
[3] . كافی، ج 5، روایت 1 و بحارالانوار، ج 101، باب 38، حدیث 1 به نقل از تفسیر القمی، ج 1، ص 155 طبع النجف (با كمی تفاوت).

لات و لوت ها

تلفنی بهم گفتند :
” یه مشت لات و لوت اومدن میگن می خوایم بریم ستاد جنگ های نامنظم “
رفتم و دیدم . ردشان کردم .
چند روز بعد ، اهواز ، با موتور سیکلت ایستاده بودند کنار خیابان .
یکیشان گفت :
” آقای دکتر خودشون گفتن بیاین “
می پریدند از روی گودال ، رود ، سنگر ، آر پی جی زن هارو سوار میکردند ترک موتور می پریدند .
نصف بیشترشان همان وقت ها شهید شدند .
شهید دکتر مصطفی چمران