
آفتاب و مهتاب
پيرى، از مريدان خود پرسيد: ((هيچ كارى و اثرى از شما سر زده است كه سودى براى ديگرى داشته باشد؟ ))
يكى گفت: (( من امير بودم . گدايى به در خانه من آمد. چيزى خواست . من جامه خود و انگشتر ملوكانه به او دادم و او را بر تخت شاهى نشاندم و خود به حلقه درويشان پيوستم .))
ديگرى گفت: (( از جايى مىگذشتم . يكى را گرفته بودند و مىخواستند كه دستش را ببرند. من دست خود فدا كردم و اينك يك دست ندارم . ))
پير گفت: (( شما آنچه كرديد در حق دو شخص معين كرديد. مؤمن چون آفتاب و مهتاب است كه منفعت او به همگان مىرسد و كسى از او بىنصيب نيست . آيا چنين منفعتى از شما به خلق خدا رسيده است؟ ))
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط یاس کبود در 1392/12/14 ساعت 08:58:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1392/12/19 @ 02:32:44 ب.ظ
صدرارحامی [عضو]
با سلام و احترام
مطلب جالبي بود،از اينكه به وب ما سر زديد ممنون.
بهترين ها را براي شما آرزو دارم…
1392/12/15 @ 10:21:30 ق.ظ
مظلومی [عضو]
زينب كه زحق رتبه ي بي حد دارد همچون پدرش جمال سرمد دارد
پيوسته ملك دهد بشارت امشب از فاطمه دختري محمد دارد
معناي تمام عشق به دنيا آمد دلبند علي ، ولي يكتا آمد
آمد به جهان زينب كبري تبريك ميلاد جگر گوشه ي زهرا آمد
سالروز ولادت با سعادت حضرت زينب كبري سلام الله عليها مباركباد.
1392/12/14 @ 11:10:18 ب.ظ
قیاسی [عضو]
سلام
مطلب زیبایی بود . موفق باشید
اللهم عجل لولیک الفرج