انسان براي فنا آفريده شده يا براي بقا ؟

اگر انسان براي فنا آفريده شده بود بايد عاشق فنا باشد ، و از مرگ هر چند مرگ به موقع و در

 پايان عمر لذت برد ،در حالي كه مي بينيم قيافه مرگ به معني نيستي براي انسان در هيچ زماني

 خوشايند نبوده است ، كوشش براي باقي نگه داشتن جسم مردگان از طريق موميايي

 كردن و ساختن مقبره هاي جاويداني همچون اهرام مصر ، و دويدن دنبال آب حيات ،و اكسير

 جواني ،و آن چه مايع طول عمر است ، دليل روشني از عشق سوزان انسان به مساله ي بقا ست .

اگر ما براي فنا آفريده شديم اين علاقه به بقا چه مفهومي مي تواند داشته باشد ؟

 جز يك علاقه مزاحم و حداقل بيهوده و بي مصرف ! ما معتقد يم هرچه خداوند

 در وجود ما آفريده از روي حساب است ، بنابراين عشق به بقا نيز بايد حسابي داشته

 باشد ، و آن هماهنگي با آفرينش و جهان بعد از اين عالم است . به تعبير

ديگر اگر دستگاه آفرينش در وجود ما عطش را آفريد، دليل بر اين است كه آبي

 در خارج وجود دارد . از سوي ديگر هنگامي كه در تاريخ بشر را از زمان هاي دور

 دست و قديمي ترين ايام بررسي مي كنيم نشانه هاي فراواني بر اعتقاد

 راسخ انسان به زندگي پس از مرگ مي يابيم . آثاري كه از انسان هاي پيشين ،

حتي از انسان هاي ما قبل تاريخ ، امروز در دست ماست ، مخصوصاً طرز دفن كردن

 مردگان ، كيفيت ساختن قبور ، و حتي دفن اشيايي همراه مردگان ،گواه بر

 اين است كه در درون وجدان نا آگاه اعتقاد به زندگي بعد از مرگ نهفته بوده است .

                               كتاب گنجينه مبلغين ، نوشته سيد علي موسوي

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.