
مانعى در مسير
در روزگار قديم، پادشاهى سنگ بزرگى را که در يک جاده اصلى قرار داد. سپس در گوشهاى پنهان شد تا ببيند چه کسى آن را از جلوى مسير بر میدارد. برخى از بازرگانان ثروتمند با کالسکههاى خود به کنار سنگ رسيدند، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند. بسيارى از آنها نيز به شاه بد و بيراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند. امّا هيچيک از آنان کارى به سنگ نداشتند.
سپس يک مرد روستايى با بار سبزيجات به نزديک سنگ رسيد. بارش را زمين گذاشت و شانهاش را زير سنگ قرار داد و سعى کرد که سنگ را به کنار جاده هل دهد. او بعد از زور زدنها و عرق ريختنهاى زياد بالاخره موفق شد. هنگامى که سراغ بار سبزيجاتش رفت تا آنها را بر دوش بگيرد و به راهش ادامه دهد متوجه شد کيسهاى زير آن سنگ در زمين فرو رفته است. کيسه را باز کرد پر از سکههاى طلا بود و يادداشتى از جانب شاه که اين سکهها مال کسى است که سنگ را از جاده کنار بزند. آن مرد روستايى چيزى را میدانست که بسيارى از ما نمیدانيم!
هر مانعى، فرصتى است .
پس زمان برخورد با مشكل و مانع اعتماد به نفس خود را حفظ كنيم و به اين بينديشيم كه چگونه مي توانيم آن مشكل و مانع را برطرف سازيم .
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط یاس کبود در 1390/11/06 ساعت 08:28:54 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1390/11/08 @ 12:00:49 ب.ظ
الزهرا (س) نصر [عضو]
قشنگ بود:)