.

 

  

 سلام به وبلاگ ما خوش آمدید

برگزاری کارگاه های پژوهشی

به مناسبت هفته پژوهش کارگاه «آموزش آیین نامه و شیوه نامه مقالات پایانی» توسط مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها رفسنجان برگزار شد.

در این کارگاه  که توسط معاونت پژوهش مدرسه به صورت دوره ای طی 3 جلسه ای و با هدف آشنایی طلاب پایه چهارم با مسائل مربوط به نگارش مقالات پایانی از طریق پیام رسان ایتا برگزار شد، آیین نامه و شیوه نامه مقالات پایانی توسط معاون پژوهش مدرسه به طور کامل تبیین شد.

همچنین برگزاری مسابقه عکس نوشته و کلیپ با موضوع «الگوپذیری حاج قاسم سلیمانی از سیره اهل بیت علیهم السلام در محور روابط خانوادگی و اجتماعی»، برگزاری مسابقه یادداشت پژوهشی با محوریت «اخلاق خانوادگی و اجتماعی سردار حاج قاسم سلیمانی»، اعلام شعار روزهای هفته پژوهش در فضای مجازی،  فضاسازی مجازی به مناسبت هفته پژوهش و … ، از جمله برنامه های هفته پژوهش این مدرسه بود.

دلنوشته ای به سردار دلها

اگرسردارسلیمانی راببینم به اومی گویم مااصلادرست شمارا نشناخته بودیم شما هرگزبه فکراستراحت نبودی.

وسط نماز از یتیم شهید گل و برگ گل گرفتی و هرگز به خاطرت رسوخ نکرد که شاید نمازم باطل شده باشد شاید فکر کردی این نماز نزد حق محبوب تراست و بلافاصله بعد از نماز یتیمی راکه به توگل داده بودغرق بوسه کردی.

شمااز افلاک بودی نه درخط املاک مرد عمل بودین ونه مردشعاردارای مقام بودین نه صاحب عنوان ومقام نمی دانم که شما از 313تن چندمین هستین،شمایارمردم بودین ودرمشکلات همیشه پشت مردم بودین هرجا که عازم بودین حتما آن جالازم بودین چه دراهواز چه حلب چه بغدادوچه دمشق و….

سرداردلهاچه چهره ی مهربانی وچه ابهتی داریدکه بایک نگاهت دشمن به خودمیلرزید .

ای سرداردلهابرای ماهم دعاکن که عاقبت بخیر بشویم.

انسیه تقی زاده

دلنوشته ای به سردار دلها

افسانه ها ، تا زمانی افسانه می مانند ، که اتفاقی مانند آن در عصر ما نیفتد ، اخیرا یکی دیگر از افسانه ها به وقوع پیوست و تبدیل به خاطره ای تلخ برای تمامی آزادگان این کره ی خاکی شد؛شاید بگویید کدام افسانه؟! افسانه ی جاودانی پهلوان هایی مانند رستم و پیدا شدن فردی همتای مالک اشتر و دوباره تکرار شدن ضایعه ی تلخ حضرت ابوالفضل (ع).

# ما قاسم سلیمانی هستیم?

اگر سردار را ببینم به او خواهم گفت بعد از شهادتت فرزندان ایران را یتیم کردی بعد رفتت داغ دلمان را تازه کردی بعد# شهادتت واسه کل دنیا دست دادن ممنوع شد سردار

میخواستم در ارتباط با این سپهد بزرگ بنویسم اما وقتی که بخواهی ابهت و عظمت سردار را وصف کنی قلب از کار میفتد و زبان قاصر است.

اورا ببینم به او خواهم گفت  شما برای امنیت وطن غیرتتان از جان خود گذشتید متاسفانه دشمن  کور دل تاب تحمل دیدن این همه اقتدار عزت شما  ک حتی بردن نامتان کاخ های دشمن را به لرزه می انداخت ن تنها شما را به شهادت رسانند بلکه همزمان قلب هشتاد میلیون ایرانی را به درد اورد و مردم داغدار ایران زمین در غم از دست دادن پدرشان می گریند

گویا این ماتم تمامی ندارد

کربلای دیگری راهم اگر برپا کنی بیست میلیون قاسم آماده است آمریکا ببین!

زهرا صفری - پایه اول

دلنوشته ای به سردار دلها

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر سردار سلیمانی را ببینم به او می گویم تو که بودی چه بودی در چگونه خانواده‌ای بزرگ شدی که تمام عمرت را در راه خدا و اسلام گذاشتی هرگز به دنبال اسمو رسم نبودی سردار وقتی رفتی دیگر زمین بوی زندگی نمیدهد هیچ وقت به فکر استراحت نبودی هیچکس تو را نمی‌شناخت سردار هیچکس خوش به حالت حتی موقع شهادت رفتی زیارت کربلا  نجف کاظمین مشهد ای سردار چه بگویم زبانم بند می آید وقتی تو را ببینم فقط می توانم بگویم که بودی همین چه کار کردی به این مقام رسیدی عالم و آدم عاشق تو هستم سردار بعد رفتنت غوغا شد دنیا به هم ریخت ما بعد تو چی کار کنیم خوش به حال اون کارگری جمال زیبای تو را دید خوش به حال فرزندان همیشه آرزویم بود تو را ببینم اما افسوس آرزو به دل ماندم چه بگویم از دل تنگم چه بگویم سردار دعایم کن جان مادرت سخت به دعایت احتیاج دارم حاج قاسم بوسیدن کف پای مادر و بوسیدن دست های پینه بسته پدرت به ماا فهماندی که همه چیز  در این دو وجود دارد چه ها به  پدر و مادرت گذشت به قول خودت همسایه‌های مادرت صحبت می کردند مادرت می پرسید قاسمم شهید شده یا نه همیشه دلهره تو را داشت حاج قاسم خدا را  به  که قسم دادی به دوستان شهید شهادت گوارای وجودت روزی که گفتی ای کاش رهبرم به من انگشتر داده بود به جای درجه ورهبر عزیزم به شما داد و در آخر فقط همین انگشتر از دست تکه تکه شما به جا ماند بدن ارباَ اربایت شبیه بدن علی اکبر محاسن پرخونت شبیه حبیب بن مظاهر شجاعتت به  حضرت عباس غریبی ات مثل ارباب بی کفنت حسین بدن سوخته ات و شبانه دفن کردندت مثل مادرم حضرت زهرا خوش به حالت سردار همه چیزت شبیه امامان بود بایدم عاشق ارباب عین ارباب شهید بشه می دانم رفتی نفس تازه کنی برگردی تنها افتخارم اینه که همشهریت هستم و می دانم همشهری هوای همشهری رادارد  حاجی جان دوستان شهیدت برای من روسیاه دعاکن دعا کن بتوانم در این راهی که قدم گذاشته ام عاقبت به خیر و سربلند پیروز شوم

دوستدارت عاطفه سادات حسینی